معناي «سبحان الله»


در مفهوم اين ذكر، تنزيه و تقديس خداوند و بي عيب و نقص دانستن او از هر جهت، نهفته است.

«سبحان الله»، حقيقتي را بيان مي كند كه هم، ريشه ي تمام عقائد و تفكرات



[ صفحه 181]



اسلامي، و هم، زيربناي همه ي روابط انسان با خدا و صفات كمال است. اما توضيح:

«توحيد» بر اساس تسبيح خداست، يعني منزه دانستن او، از شرك و شريك: «سبحن الله عما يشركون» [1] .

«عدل» بر اساس تسبيح است، يعني منزه دانستن خداوند از ظلم. خداوند به كسي ستم نمي كند، و اگر مشكلات و آفات و بلاهايي براي بشر پيش مي آيد، يا براي آزمايش است، براي شكوفا ساختن استعدادها، يا نتيجه و عكس العمل كارهاي خود ماست. «مآ أصبكم من من مصيبة فبما كسبت أيديكم». [2] پس، خدا منزه است، مائيم كه ستم مي كنيم: «سبحن ربنآ انا كنا ظلمين» [3] .

«نبوت و امامت» بر اساس تسبيح است. به اين معني كه خداوند، براي نجات انسان از چنگ غرائز و طواغيت، و هدايت او به سوي حق و كمال و سعادت، براي او رهبر و پيشوا مي فرستد و به حال خود، رها نمي كند. پس منزه است خدا، از اينكه بشر را گيج و سرگردان و بدون هدايت، رها كند. و آنانكه پندار باطلي دارند، حق خدا را نشناخته و او را حكيم ندانسته اند كه چنين نسبتي مي دهند: «و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما أنزل الله علي بشر من شي ء» [4] .

«معاد» بر اساس تسبيح است. بدون حيات جاويدان آخرت و بازگشت انسان ها براي محاسبه و پاداش و كيفر، زندگي و خلقت، عبث خواهد بود و



[ صفحه 182]



حق انسان ها ادا نخواهد شد. خداوند، منزه است كه آفرينش را بيهوده قرار دهد. و معادي در كار نباشد: «أفحسبتم أنما خلقنكم عبثا و أنكم الينا لاترجعون» [5] .

سبحان الله! خدا منزه از اينگونه بيهوده كاري است كه سرنوشت انسان، اين عصاره ي هستي را چنين پوچ و بي محتوا سازد.

«عشق به خدا»، بر اساس تسبيح است. زيرا او كمال مطلق و وجود بي عيب و نقص است. پس چرا به او محبت نداشته باشيم؟

«رضاي انسان»، بر اين اساس است.

آن كه از خدا راضي باشد، به كارهاي او عيب نمي گيرد و با تمام وجود، او را تسبيح و تقديس مي كند.

«اطاعت»، بر مبناي تسبيح است.

انسان، مطيع و خاضع و بنده ي كسي مي شود كه او را معبود كامل و منزه از هر كاستي و زشتي و نقصي بداند.

«توكل»، بر مبناي تسبيح است. كسي بر خدا تكيه مي كند كه به قدرت و مهرباني او معتقد باشد و او را از هر جهل و ضعف و قساوت، منزه بشمارد.

«تقوا» بر اساس تسبيح است. انسان متقي، خدا را آگاه و دقيق و عادل و حسابگر مي شناسد و جهان را محضر خدا مي داند و او را از هر بي خبري و غفلت، پاك و منزه مي شناسد، از اين رو از او پروا مي كند و دست به گناه نمي آلايد.

پس... «تسبيح»، اين كلمه ي مبارك و عميق، يك دنيا مفهوم دارد و منزه



[ صفحه 183]



دانستن خدا، اساس محبت و عشق و بندگي و توكل و تقوا و اطاعت و اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد و امامت و عدل است. پس چون منزه است، شايسته ي ستايش و حمد است. از اين رو در تسبيحات اربعه، بلافاصله پس از سبحان الله، الحمدلله مي گوييم.

قرآن خدا را منزه از شريك مي داند: «سبحن الله عما يشركون» [6] و منزه از آنچه توصيفش كنند و به خيال خود براي خدا وصف آورند: «فسبحن الله رب العرش عما يصفون» [7] .

منزه از فقر و دست بسته بودن است: «سبحنه هو الغني» [8] .

منزه است از آفرينش پوچ و بي هدف: «ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك» [9] .

منزه است از ستم به بندگان، بلكه مردم خود به خويش ستم مي كنند: «سبحنك اني كنت من الظلمين» [10] .

منزه است از داشتن فرزندان دختر: «و يجعلون لله البنت سبحنه» [11] .

و اين است راز تكرار فراوان اين ذكر، در ركوع و سجود و حالات مختلف نماز و غيرنماز... كه درسي از توحيد است.


پاورقي

[1] طور، آيه ي 43.

[2] شوري، آيه ي 30.

[3] قلم، آيه ي 29.

[4] انعام، آيه ي 91.

[5] مؤمنون، آيه ي 115.

[6] طور، آيه ي 43.

[7] انبياء، آيه ي 22.

[8] يونس، آيه ي 68.

[9] آل عمران، آيه ي 191.

[10] انبياء، آيه ي 87.

[11] نحل، آيه ي 57.


بازگشت