اياك نعبد و اياك نستعين


تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي طلبيم.

تا به حال، نمازگزار، عقايد خود را درباره ي مبدأ و معاد و اوصاف خدا، بر زبان آورد. پس، ثمره ي اين عقيده بايد «بندگي خالصانه» و استمداد از خداوند باشد.

نمازگزار، حتي اگر تنها باشد، جمله را به صورت جمع مي گويد، تا خود را در ميان عبادت كنندگان قرار دهد. شايد عبادت ناقص او، ميان عبادت كاملان و خالصان و آبرومندان، به حساب آيد و قبول شود.

تعبير جمعي، اين درس را مي دهد كه بايد «من» ها «ما» شود، اساس عبادات، بخصوص نماز، بر پايه ي جماعت است و تك روي و انزوا و فرديت بي ارزش است.

پرستش، همراه استعانت آمده است، تا در كنار بندگي كردن، راه را هم از او بجوئيم و از انحراف هاي فكري مصون بمانيم و گرفتار غرور و عجب، ريا و سستي نشويم. بايد از او مدد گرفت، چرا كه توفيق ايمان و شناخت خدا از



[ صفحه 160]



اوست.

بيدار شدن سحرگاهان، وضو گرفتن با آب، قدرت حركت و قيام، از اوست، قبولي نماز و نگهداري ما از غرور و ريا، به دست اوست، علاقمندي ما به عبادت، رهين لطف اوست. نمازگزار، به عبادت خدا مي ايستد و بر همين عبادت هم، از خدا مدد مي طلبد.

عبادت، تنها براي خدا...! نه شرق پرستي و غرب پرستي، نه بنده ي زر و زور، نه تسليم شهوت و مقام و فريفته ي زن و فرزند و مال.

اين جمله ي نماز، هر گونه حاكميت غيرخدا را محكوم مي كند. هر گونه حقارت پذيري و استمداد از قدرت هاي پوشالي را نفي مي كند. به نمازگزاران، درس «عزت، در سايه ي بندگي خدا» مي دهد، تا بنده و برده ي غيرخدا نشوند و از تهديدها و تطميع هاي ديگران، نلغزند و راه خدا را كنار نگذارند.


بازگشت