الحمدلله رب العلمين
حمد و ستايش، مخصوص خداوندي است كه همه ي جهانيان را پرورش مي دهد. براي پرورش جسم، نظام آفرينش و حركت زمين و خورشيد و هوا و
[ صفحه 155]
گياه و دريا و نعمت هاي مادي را قرار داده است.
و براي پرورش روح، انبياء و كتاب هاي آسماني و حوادث عبرت آموز تلخ و شيرين و... را قرار داده است.
براي هدايت بشر، دين و قوانين استوار و مبتني بر فطرت و متكي به عقل فرستاده، زمين را خالي از حجت قرار نداده و نعمت هاي بيشمار آشكار و نهانش را، بي دريغ و منت، در اختيار انسان گذاشته است. اگر ذره اي دگرگوني و نمي نظمي در سير نظام هستي بروز كند، همه چيز به هم مي ريزد.
نظام استوار و متقن خلقت، در كوه ها و گياهان و اتم و كهكشان و آب و خاك و فصول سال و شب و روز، و دستگاه هاي بدن و غرائز گوناگون و هدايت هاي مختلف، همه مظاهر ربوبيت او براي عالميان است.
هر يك از اجزاء بدن و اعضاي پيكر ما، چنان دقت و پيچيدگي و نظم شگفتي دارد كه بهت آور است. كيفيت چشم و گوش و قلب و دستگاه تنفس و رگها و اعصاب و حواس پنجگانه و... چنان است كه تدبير عجيب الهي را نشان مي دهد.
افسوس كه انسان، به جاي شكر، كفران مي كند.
«و كان الانسن كفورا» [1] .
و به جاي قرب به خدا، اعراض مي نمايد.
«اذآ أنعمنا علي الانسن أعرض» [2] .
و به جاي عشق و پرستش خدا، سرسختي و دشمني مي كند.
[ صفحه 156]
«فاذا هو خصيم مبين» [3] .
افسوس كه به جاي كرنش و خضوع، مغرورانه قد علم مي كند.
«يأيها الانسن ما غرك بربك الكريم» [4] .
و همين كه احساس بي نيازي كرد، سر به طغيان مي گذارد.
«ان الانسن ليطغي، أن رءاه استغني» [5] .
و نعمت هاي الهي را، نتيجه ي تلاش خود مي پندارد.
«انمآ أوتيته علي علم» [6] .
و بانگ هاي بيدار باش را به گوش جان نمي شنود.
«و اذا ذكروا لا يذكرون» [7] .
اين انسان ناسپاس، از همه ي افراد، به خاطر كمترين نيكي، سپاسگزاري مي كند، اما خدا را كه «ولي نعمت» اصلي است، از ياد مي برد. افسوس كه انسان، راه گم كرده و چراغ فكر و فطرت را خاموش كرده، چشم و دل خود را بسته و به اين و آن دل مي بندد و به جاي خدا، به قدرت هاي انساني و شيطاني تكيه مي كند.
جمله ي «الحمدلله رب العالمين»، غفلت ها را از بين مي برد، نعمت ها را به ياد مي آورد و ما را متوجه و متذكر ربوبيت الهي مي كند.
خدا، رب عالمين است. پروردگار تمام هستي، تمام مخلوقات، و همه چيز: «و هو رب كل شي ء» [8] .
[ صفحه 157]
رب همه چيز است، نه آنگونه كه در جاهليت مي پنداشتند و براي هر چيزي، يك «رب النوع» مي شناختند. خدا، همه ي موجودات و حيوانات و پديده ها را تحت پرورش دارد، مالك و مدير و مدبر همه است، هم مي آفريند، هم اداره و تربيت مي كند.
پاورقي
[1] اسراء، آيه ي 67.
[2] اسراء، آيه ي 83.
[3] يس، آيه ي 77.
[4] انفطار، آيه ي 6.
[5] علق، آيه ي 6.
[6] قصص، آيه ي 78.
[7] صافات، آيه ي 13.
[8] انعام، آيه ي 164.