بلال
بلال حبشي، مسلمان سياهپوستي بود كه رسول خدا صلي الله عليه و آله او را به مؤذني برگزيد. وقتي اذان از طريق وحي نازل شد، پيامبر، آن را به بلال آموخت كه صداي رسايي داشت. [1] اينكه آن حضرت، او را به اذان گويي انتخاب كرد، براي ما درسهايي دارد، از جمله:
1- شخصيت و عظمت دادن به برده ها. چرا كه بلال برده اي بود كه سخنگوي اسلام و منادي امت شد.
2- شخصيت دادن به سياهپوست و اينكه رنگ چهره ملاك نيست.
3- تحقير متكبراني كه روزي بر بلال، آقايي مي كردند و فخر مي فروختند و حتي او را مسخره مي كردند. [2] .
4- ايمان و تقوا و لياقت، كمبودهاي ظاهري را جبران مي كند. بلال با آنكه به جاي «شين»، «سين» تلفظ مي كرد، و اين نقص زباني را داشت، ولي اسلام، به كمال معنوي و زيبايي باطني او بيشتر بها داد.
بلال، اولين كسي است كه در اسلام اذان گفت. [3] او در آغاز بعثت پيامبر به
[ صفحه 111]
وي ايمان آورد و در راه ايمانش، متحمل شديدترين شكنجه ها بر ريگزارهاي تفتيده ي حجاز شد و همچنان نداي «احد، احد» را بر زبان داشت.
روز فتح مكه نيز، هنگام ظهر، به فرمان پيامبر بالاي كعبه رفت و اذان گفت و بت ها را فروريخت. [4] .
بلال، در جنگ هاي بدر، احد و خندق شركت داشت.
بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله براي ديگران اذان نگفت. يكبار براي حضرت زهرا عليهاالسلام كه دلتنگ زمان پدر شده بود، اذان گفت، آنگاه هم در نيمه ي اذان مردم و حضرت زهرا عليهاالسلام گريه سر دادند. [5] .
اين برخورد بلال، در اين مسير بود كه اذان را هم در راه حق و در روزگار پيشواي شايسته سر دهد.
روزي عمر به بلال گفت: ابوبكر كه تو را خريد و از بردگي آزاد كرد، چرا براي نمازگزاران او اذان نمي گويي؟
گفت: اگر براي رضاي خدا آزادم كرد كه طلبي ندارد، ولي اگر هدف ديگري داشته، من حاضرم باز برده ي او باشم ولي هرگز براي كسي كه پيامبر، خلافت او را نگفته است، اذان نگويم. [6] .
بلال حاضر نبود حتي اذانش كه يك شعار ديني است، در مسير تقويت نظامي باشد كه قبولش ندارد.
بلال، آن غلام حبشي در سايه ي ايمان، به مقامي مي رسد كه سخنگوي نهضت رسول مي شود، و خزانه دار بيت المال. [7] .
[ صفحه 112]
راستي، اگر هنگام اذان، دانشجويان سراسر اروپا و آمريكا و... اذان بگويند، مردم دنيا را به فكر وانمي دارند؟
در اينجا يادي از مرحوم شهيد نواب صفوي كنيم. كه به يارانش گفته بود هنگام ظهر و مغرب، هر جا بوديد، با فرياد بلند، اذان بگوييد. همين اذان ها بود كه وحشتي در دل نظام طاغوت افكنده بود. اين، گوشه اي از معناي آن حديث است كه مي فرمايد: با صداي اذان، شيطان عصباني مي شود و مي گريزد. [8] .
بي جهت نيست كه گلادستون (سياستمدار انگليسي) در پارلمان گفته بود: تا نام محمد صلي الله عليه و آله بر فراز مأذنه ها بلند است، وتا كعبه برپا و قرآن راهنماي مسلمانان است، امكان ندارد پايه هاي سياست ما در سرزمين هاي اسلامي استوار و برقرار گردد. [9] .
به خاطر محتواي غني و ابعاد سازنده ي اذان است كه دستور اكيد داده شده در مطلع نماز، اين شعار توحيدي خوانده شود.
[ صفحه 115]
پاورقي
[1] وسائل الشيعه، ج 4، ص 612.
[2] بحارالانوار، ج 21، ص 133.
[3] سفينة البحار، ج 1، كلمه ي بلل.
[4] وسائل الشيعه، ج 4، ص 614.
[5] سفينة البحار، بلل.
[6] سفينة البحار، ج 1، كلمه ي بلل.
[7] لغت نامه ي دهخدا، بلال.
[8] كنزالعمال، ج 7، ص 692.
[9] تفسير نمونه، ج 4، ص 438. (ذيل آيه ي 58 سوره ي مائده).