رودها در دست ها جاري
عالم مرداني قهاره
در ميان هياهوي افكار خود پا در زميني مي گذارم كه اعتبار و عظمتش را مديون اين خاك است. اين جا حريم عشق است. احرام مي بندم و به دعوت هميشگي حسين عليه السلام گوش جان مي سپارم و حسيني مي شوم و در طواف عشق نخست خدا را لبيك مي گويم و در اين لبيك هر گونه يزيد و هر ابليس دروني را نفي مي كنم.
عالم مرداني قهاره در سال 1365 در اصفهان متولد شده است و هم اكنون در مقطع دبيرستان درس مي خواند. او دو قطعه ي ادبي ارسال كرده است كه در اين متون، صحراي كربلا و روز عاشورا را به تصوير مي كشد. او نماز در آن ظهر غريب را توصيف مي كند و درباره ي قنوت ها، ركوع ها و مناجات هاي آن روز عظيم سخن مي گويد.
[ صفحه 315]