جاده ي سبز


رقيه مهتاب پور

جاده ي قلبم مي تپيد. دل شيداي سرگشته ام حيران بود در دايره ي هستي. شقايقي به وسعت يك سبد نسرين در آن روئيده بود. مرواريد قلبم انتظار آن را مي كشيد. عطش از چشمانم سرازير شده بود. مهتاب، روحم را نوازش مي داد. اذان مرز بين من تا ملكوت را



[ صفحه 304]



كم مي كرد. صنوبر شاد بود. اين تن ناخود آگاه چون دريايي به سوي اقيانوس وضو جاري شد. گوهر آب سرماي شبنم را ربود. خستگي غروب كرد. تبسمي از محبت بر من وزيد. سجاده را پهن كردم، بوي گل لابه لاي تاروپود وجودم پر شد. با صداي «الله اكبر»، روحم چون قناري از قفس جسم خارج شد. فريادرسي بايد، تا آواي غريبانه ام را بشنود.

رقيه مهتاب پور ديپلمه، مقاله اي در چهار صفحه نوشته است. سوژه اي كه در متن ادبي ايشان به كار رفته است «نماز از حرم حسيني تا حرم خميني» است. او در ابتدا به توصيف شخصيت معنوي امام خميني رحمة الله عليه مي پردازد و سپس راه حرم تا حرم را با پوششي از استعارات و توصيفات شاعرانه مي آرايد. نويسنده در ادامه به سيروسلوك عارف اشاره دارد كه به عقيده او تنها از راه خواندن نماز صورت مي گيرد.


بازگشت