شور ديدار


معصومه معصومي

دوست داشتم با تمام وجود به استقبالشان بروم و عاشقانه دستان نيازمندم را به سويشان بلند كنم. در دنيايي كه يك دسته كبوتر عاشق در كنار هم و با هم، با نظم و هماهنگ به ركوع و سجود مي پردازند در برابر قبله اي كه به مهربان ترين مهربانان ختم مي شود،



[ صفحه 303]



دوست دارم من نيز در ميان آنان باشم. دنيايي كه همه دوستش دارند و مشتاقانه پا در آن مي گذارند.

شايد من و نوشته هايم آن قدر ناتوان هستيم كه نمي توانيم همه ي آن شور و عشقي را كه عارف در برابر خداوند خم و راست مي شود بيان كنيم.

اما من امروز مي خواهم با سفر به دنياي پاكي عاشق شوم و بگذارم قدم هايم به سوي سرزمين خوبي ها پيش بروند. وضو مي گيرم، اينك سبك شده ام از دنيا. مانند كبوتري آرام، مقابلش به سجده مي افتم.

معصومه معصومي از بندر انزلي، نثر ادبي خود را در دو صفحه فرستاده است. او با محور قرار دادن سوژه ي نماز در قطعه ادبي اش از تمام كلمات و واژه ها، براي عارفانه كردن متن كمك گرفته است. متن ادبي او شامل جملاتي است كه راوي با خداوند در ميان مي گذارد.


بازگشت