كلام نور


اعظم السادات كرمي

عاشورا، عطش، شهادت! عاشورا، زخم دل شيعه! عاشورا، درد اليتام نيافته قرن ها! عاشورا، حنجره ي زخمي تاريخ! عاشورا، بغض زمان! عاشورا، آه تاريخ! عاشورا تب حقيقت! عاشورا، جراحات انسانيت! عاشورا، فريادِ سرخِ بودن! عاشورا، نبض تمام حقانيت است.



[ صفحه 285]



اين نوشته ي شش صفحه اي با موضوع «اگر من در نماز حسين عليه السلام بودم…» نوشته ي اعظم السادات كرمي از شهرستان آبدانان است. نويسنده در ابتداي نوشته اش روز عاشورا و صحنه كربلا را توصيف مي كند و در ادامه توصيف عاشورا به هنگام نماز مي رسد و درباره ي آخرين نماز امام حسين عليه السلام صحبت مي كند و آرزو مي كند كاش در آخرين نماز امام مي بود. نويسنده اشاره مي كند كه اگر در آن آخرين نماز امام حضور داشت سعي مي كرد عظمت نماز امام را دريابد و از خود مي پرسد كه حضرت زينب سَلام الله عَلَيها چگونه آخرين نماز را پشت سر امام حسين عليه السلام خوانده است و امام در آخرين نماز از خداوند چه خواسته است. او در پايان به اين نتيجه مي رسد كه همه بايد به امام حسين عليه السلام اقتدا كنند تا عاشورا را در همه اعصار درك كنند.


بازگشت