نماز عرفان


مهناز صالحي چليچه

اي شهيد! تو در هنگام برپايي نماز عشق جان سپردي و اين گونه سراينده ي ناب ترين غزل ها گشتي و مسافر ديار روشنايي ها شدي.

اي كه در آب ها جاري شدي، در ابرها فرو رفتي، با باران باريدي، با خورشيد تابيدي، با نسيم وزيدي، با اشك فرو ريختي و با ناله از سينه بيرون آمدي. تو اشك شدي تا در صبحدمي همراه قنوت برگونه ي نيازي فرو غلتي.



[ صفحه 217]



مهناز صالحي چليچه، متولد سال 1363 است و تحصيلات دبيرستان خود را به پايان رسانده است. وي در شهرستان فارسان از توابع استان چهارمحال و بختياري و در روستاي چليچه زندگي مي كند. موضوع مورد نظر صالحي، «نماز در ميدان هاي جهاد و شهادت» بوده است. متن او در يازده فصل عنوان بندي شده است. اين فصل ها عبارتند از: «چه هوايي است خدا بوي كربلا مي آيد»، «راز قلم»، «شقايق خونين»، «نماز عشق»، «مسافر جاده ي نماز و نياز»، «نماز عرفان»، «بشنو از زبان چفيه»، «سجاده ي عشق»، «عشق پاك»، «به ياد پروازكنان عاشق» و «بر بال رنگين كمان».

اثر مهناز صالحي با شواهد اشعاري از شاعران معروف، مزيّن شده است. در تلقي او، نماز نوعي سلام است. او به شهيدان نماز، در جبهه هاي حق عليه باطل نيز اشاره دارد و به توصيفي شاعرانه از نماز آن ها مي پردازد. چفيه نيز نمادي از جبهه هاي نبرد است كه چليچه سعي مي كند از زبان آن به توصيف نماز رزمندگان بپردازد. در نگاه نويسنده رابطه ي شهيد و شهادت متقابل است. شهيد، عاشق شهادت و شهادت، عاشق شهيد است.


بازگشت