راه نور
سهيلا شهبازي
با دل شاد، قدم در راهي گذاشت. به او گفتم: «آخر اين راه، مرگ و دل كندن از رنگ هاي زيباي زندگي است؛ از بوي خوش جا نماز پدر، از چادر سفيد مادر، از لمس كردن صورت زيباي فرزند و جدايي از عشق زندگي».
خنديد و گفت: «پرندگان زيبا هيچ گاه در قفس اسير نمي مانند. اگر آن يگانه آفريدگار زمين و آسمان خواسته باشد، به ديدار او خواهيم رفت». حرف هاي آخرش را گفت و رفت.
سهيلا شهبازي هفده سال دارد و در استان سيستان و بلوچستان، شهرستان زابل زندگي مي كند. او نوشته اش را در موضوع «شهيدان نماز» به نگارش در آورده است. شهبازي تصويري از يك شب عمليات و نماز عاشقانه ي يك رزمنده را ارائه مي دهد. قهرمانِ نوشته ي او پس از
[ صفحه 208]
خواندن دو ركعت نماز، راهي نبرد مي شود و با دلي پاك روانه ي راهي جاودانه مي گردد.