سرزمين عطرها و نورها


سميه شوندي فر

ديرگاهي است كه به هرجا مي نگرم تنها روي توست كه چهره مي نماياند و با هر كه سخن مي گويم آن صداي توست كه پاسخم مي دهد و در من طنين انداز مي شود. هنگامي كه كمكي مي خواهم، فقط دستان تو به ياري ام مي شتابند و مرا تنها نمي گذارند و هر جا قدم مي گذارم سراي دلنشين توست كه مرا به خود مي خواند. چه بگويم كه هر گاه در گوشه اي با دل گرفته به نقطه اي خيره مي شوم، تو را مي بينم كه در اعماق وجودم فرورفته اي و مرا به خود وا



[ صفحه 204]



نمي گذاري و در آن هنگام دلگيري، احساس اميدواركننده اي را نمايان مي كني از بزرگي و مرحمتت.

تو از سرزمين عطرها و نورها و ابرها و بلورها به من نماز را عطا كردي تا در هنگام نياز به سوي تو آيم و با تو سخن گويم.

تو مرا به شعرها و شورها و كنار ستاره هاي درخشان رساندي تا از نورشان استفاده كنم. حالا با چه رويي از تو درخواست آرزوهاي ديگر كنم؛ چرا كه با عطا كردن نمازت به من، مرا به تمام آرزوهايم سوق دادي و بي نياز از هر آرزوي ديگرم كردي.

«نگين كمال» اثر سميه شوندي فر در ده بخش تدوين شده است. عناوين فصل هاي اثر او به قرار زير است:

«هماي سعادت»، «لحظه هاي نواختن»، «در طلبت هستم»، «دفتر خاطرات آسماني»، «تكرار چهار فصل»، «بي نياز از آرزويم كردي»

«تولد دوباره»، «تو را مي شناسم جاده ي پيچك ها» و «شهر عشق، شهر توست».

اين مجموعه، مجموعه اي ادبي درباره ي نماز است كه شاعرانه نوشته شده است.

سميه شوندي فر در اين اثر به توصيف و تمجيد و ستايش نماز پرداخته است و در واقع به نوعي، اقدام به بيان احساسات خود كرده است.



[ صفحه 205]




بازگشت