خاك سرخ


ميترا حسيني

سرور من! در كدامين نمازت بودم خوب تر بود؟ در نمازي كه با يارانت وداع كردي و قرآن گوياي رسالت و سعادت شدي؛ صراط را نشان دادي و گفتي: «مي خواهيد بمانيد تا جاده ي سرخ و شقايق ياران خدا را پيش گيريم و مي خواهيد برويد، برويد كه دوست مرا



[ صفحه 125]



خواسته است و آن كه از من جدا نباشد، مرا و ياران خاص مرا؛ مرا و سپاه خدا را.»

يا در نماز آخر تو، آخرين نماز، آن گاه كه بدنت چاك چاك خنجرها بود و خون تنت كه خون خدا بود، تو را پاك تر از هميشه مي كرد؛ پاك تر از هميشه، تا بروي.

ميترا حسيني كه دبير شيمي است، متن خود را در نُه صفحه از خرمشهر ارسال كرده است. نويسنده در ابتدا از امام حسين عليه السلام مي پرسد: در كدامين نمازت بودم خوب تر بود؟ و سپس آخرين نمازهاي حضرت امام حسين عليه السلام را شرح مي دهد. او در چند توصيف به امام حسين عليه السلام مي گويد كه اگر در آخرين نماز آن حضرت مي بود، چه حالتي داشت و چه حسي وجود او را فرا مي گرفت. نويسنده در لابه لاي توصيف حالات خود و آخرين نماز امام حسين عليه السلام به وقايع عاشورا نيز اشاره مي كند و نوشته اش را با توصيف صحنه ي خطابه ي حضرت زينب سَلام الله عَلَيها در كاخ يزيد به پايان مي برد.


بازگشت