معناي حضور


طاهره حسن زاده

چه مي شد من هم در كربلا، سرزمين خون و شهادت، نمازم را به جا مي آوردم. چه مي شد من هم يكي از كساني بودم كه نمازشان را در صف پر شكوه امام حسين عليه السلام به جا آورده اند.

خود را در سرزميني ديدم كه خيلي خشك بود، مانند كوير و در آن اصلاً قطره اي آب پيدا نمي شد. آن جا سرزميني بود كه گرمايش عطشناك بود و طوري بود كه انسان را از پاي در مي آورد. يك



[ صفحه 122]



لحظه چشمم به انساني افتاد كه پا برهنه در اين سرزمين خشك رو به قبله نماز مي خواند. وقتي نمازش تمام شد او را صدا زدم ولي جوابي نداد. به دنبالش رفتم، ولي او از من دورتر و دورتر مي شد.

به خودم قول دادم كه بفهمم اين مرد و افرادش كيستند. اين سرزمين كجاست و نامش چيست؟ با اين فكر، خودم را به اين موضوع مشغول كردم كه يكدفعه خوابم برد. اين دفعه چيزي حيرت انگيز ديدم. علاوه براين كه خود را در آن سرزمين مي ديدم، خيمه هاي زيادي هم در آن جا مي ديدم. اي خدا اين چيز حيرت انگيز چيست در كنار خيمه ها، همان شخص را صدا زدم، ولي جوابي نشنيدم. همان شخص از من دور شد و همراه يارانش در آن سرزمين شروع به نماز خواندن كرد. آن افراد را ديدم كه با چه شكوهي شروع به نماز خواندن كردند.

چه مي بينم؟ آن ها چه كساني هستند؟ آيا آن ها مجبورند با پاي برهنه و لباني خشك در اين خاك سوزان نماز بخوانند؟

طاهره حسن زاده متولد 1364 و ساكن شهرستان قم است. او در متن هفت صفحه اي خود آرزو مي كند كه كاش در صحراي كربلا مي توانست نماز به جاي آورد. او سپس به سرزمين كربلا و روز عاشورا مي پردازد و سعي مي كند آن زمان و مكان را توصيف كند.



[ صفحه 123]




بازگشت