در حسرت نماز


حكيمه تنها

كبوتري آمد و آرام بر لب بام نشست. پرهايش سپيد بود؛ مثل چادر نماز مادر بزرگ. صدايش كردم. برگشت. خواستم نوازشش كنم؛ ولي پر زد.

كبوتر، عاشق پرواز بود و دل من هم هواي پرواز دارد و آن گاه است كه آرام مي گيرد. گاه گاهي خسته بر لب بام مي نشينم و چشم هايم را بر آسمان مي دوزم. آسمان برايم آواز مي خواند و غم هايم آغاز مي شود.

كبوتر باز آمد و باز پرواز كرد و رفت. در دل آرزو كردم كاش من جاي كبوتر پرواز مي كردم.

حكيمه تنها، در نه بخش مجزا، قطعات ادبي ارسالي خود را تنظيم كرده است. او متولد 1361 است و در تهران زندگي مي كند. متن حكيمه تنها در موضوع «اگر در نماز امام حسين عليه السلام بودم…» نوشته



[ صفحه 100]



شده است. در قطعه ي اول او به ارتباط مسجد و نماز پرداخته است. در قطعه ي دوم، نماز به دريايي مانند شده است كه رحمت بي كران است و انسان در آن غرق مي شود. قطعه ي سوم و چهارم توصيفي از رابطه حسين عليه السلام و نماز است. در پنجمين قطعه نماز به چشمه اي تشبيه شده است كه لب هاي تشنه را سيراب مي كند. در مجموع، حكيمه تنها، متن خود را با تلفيقي از عناصر عاشورايي و نماز نوشته است. عنصر عشق در متن او برجسته است. در پايان قطعات ادبي، نويسنده ديگران را به سوي نمازي كه توصيف كرده است دعوت مي كند.


بازگشت