شوق ايثار
زهرا بيگدلي
كاش آسمان حرف زمين كربلا را مي فهميد و باران خود را نثار لب هاي خشك عاشوراييان مي كرد.
كاش حرف ها معني درد را مي فهميدند. كاش واژه ي حقيقت آن قدر با لب هايمان آشنا بود كه براي بيان كردنش به شهادت نيازي نبود.
كاش اشك ها با گونه هاي سردمان گرم تر بودند و معني شهادت را مي فهميدند.
[ صفحه 72]
چگونه آسمان تاب ايستادن دارد؟ چگونه دريا هنوز آبي است؟ چگونه شقايق ها رنگ نمي بازند؛ در حالي كه لاله و ياس كبود را كنار دريا تشنه كشتند؟
زهرا بيگدلي، هفده ساله از تهران، نوشته ي خود را با موضوع «اگر در نماز امام حسين عليه السلام بودم…» در چهار صفحه به نگارش در آورده است. او نوشته ي خود را با كمك گرفتن از زبان استعاره زينت داده، و در پايان نوشته اش شعري بلند در قالب مثنوي درباره ي عاشورا سروده است.
لازم به توضيح است كه نوشته ي نويسنده بيشتر حول و حوش واقعه ي كربلا مي گذرد.