نماز در ميدان هاي جهاد و شهادت


زينب ابراهيمي

نمونه اي از قطعه ي دوم:

وقتي قنوت گرفتي، همچون پرندگان قشنگ-كه آن ها نيز با دستان بي دستي براي خدا قنوت مي گيرند-مرا مجذوب خود ساختي و آن گاه كه با قطره هاي اشك خويش، سبكبال شدي. غنچه ي سبحان الله برلبانت شكوفه كرد. روحت پروبال گرفت تا در سفري آسماني، با كاروان عشق راهپيمايي كند.

وقتي به نماز مي ايستي به دنياي پر از اميد و روشني از تحوّل و تكامل قدم مي گذاري….

نمونه اي از قطعه ي دهم:

اي محبوب! ما خاكيان، افتخار بندگي تو را داريم و دست طلب به سوي آستان بي نيازت مي گشاييم. راه هدايت را نشانمان ده؛ همان جاده ي مستقيمي كه به تو مي رسد؛ با همان مسيري كه سعادتمندان آن را پيمودند و تو را يافتند؛ آن راهي كه به كهكشان شوق منتهي مي شود و پيامبران و امامان و اوليا آن را روشن و نوراني كرده اند.

خدايا! كمك كن گرفتار اسيران بيغوله هاي گمراهي نشوم؛ آن شور بختاني كه خشم تو آنان را فرا گرفته است و خود غافلند….



[ صفحه 39]



در مجموعه اي كه نويسنده ي جوان اردبيلي، زينب ابراهيمي فراهم آورده است، در بين قطعات مختلف اثر، تفاوت هايي در بافت زبان به چشم مي آيد كه كار داوري درباره ي مجموعه را سخت مي كند.

بسيار سخت است كه كسي اين دو قطعه را پشت سر هم بخواند و بپذيرد كه نويسنده ي هر دو متن يكي است.

وقتي كه اين نثر محكم و فخيم و استوار را در كنار آن نثر ديگر مي گذاريد، ترديد نمي كنيد كه نويسنده هنوز به زبان خود دست نيافته است و قطعه ي دوم را، اگر خود نوشته است، از سر آگاهي به قلم خود ننوشته است. در هر حال اگر اين قطعه ي دوم را گواه وضعيت فعلي قلم نويسنده بنگاريم، بايد بگويم كه او نويسنده اي بالفعل توانمند و چيره دست است. اگر گواه را آن قطعه ي ديگر بگيريم، بايد گفت نويسنده هنوز راهي نسبتاً دشوار در پيش رو دارد؛ بويژه بايد بيش از همه در پي انسجام بخشيدن به فكر خود باشد و از آفريدن فضاهاي نامأنوس و ناهمگون با فضاهاي اصلي متن پرهيز كند.


بازگشت