سجده ي شكر
شيرزاد بهزادي
مادرم چادر شب را
امّا بي ستاره به سر كشيد
و بر سجّاده ي بوريايي خويش
به راز و نياز ايستاد
و من
با اشك چشمانش
وضو ساختم
با مهري از تاولهاي دست پينه بسته ي پدر
در محراب خستگيش
سجده ي شكر بجاي آوردم
[ صفحه 68]
بازگشت