ساقه هاي سبز قنوت


علي اكبر رشاد



وقتي «اذان» نواخته مي شود

شيطان از«معركه» مي گريزد

و من، زير گنبد فلك

روي «سجاده ي» سپيده

با تمام قامت، «قامت» مي بندم

و همه ي آفرينش

با من به نماز مي ايستد

- نماز من قيامتي است!-.

با «تكبيرةالاحرام»

همه چيز - حتي خويشتن خويش - را

پشت سر خود مي اندازم



[ صفحه 53]



و «فاتحة الكتاب»

- جهان بيني ام را مي گويم -

كتاب تكوين مرا فتح مي كند

ساقه هاي سبز قنوت

از حضيض ملك، تا ملكوت

امتداد مي يابند

- پلي ميان من و خدا -

و دانه هاي بلوري تسبيح

از چشمانم مي چكد

وقتي «ركوع» مي كنم

هستي با من خم مي شود

سر از «سجده» كه بر مي دارم

از خاك مي بالم

باز به خاك برمي گردم

و بار ديگر مي بالم، محشور مي شوم

و آنگاه:

توحيد را به «شهود» مي نشينم

و به همه ي هستي «سلام» مي كنم



[ صفحه 54]




بازگشت