نماز عامل بازدارنده است


نماز، حبل متين و استوار بين بنده ي حقير و كوچك و پروردگار بزرگ و آفريننده ي هستي است.

نماز، رابطه اي چنان نيرومند بين انسان و خالق هستي ايجاد مي كند كه توان جلوگيري از اعمال بد، كجي ها و ناراستي ها را دارد؛ چرا كه خداوند مي فرمايد:

«وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ اَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصنعُون» [1] .

«و نماز را به پا داريد كه نماز، انسان را از زشتي ها و پليدي ها باز مي دارد و ياد خداوند برتر است و خداوند مي داند چه كارهايي انجام مي دهيد.»

توجه به معاني جملاتي كه در نماز گفته مي شود، اين حقيقت را به اثبات مي رساند كه كسي كه به نماز مي ايستد، اگر با توجه و خضوع و حضور قلب به نيايش بپردازد، سدّي محكم و آهنين در مقابل راه كج و نادرست خواهد ساخت كه او را از هر كژي دور خواهد ساخت؛ زيرا كه او خدا را از هر چه كه هست، بالاتر و برتر مي داند و به پرستش خالقي پرداخته است كه همه چيز



[ صفحه 73]



از او مي باشد؛«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

به سپاس او روي مي آورد؛ «اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ».

يادي از رحمت او مي كند؛«اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ».

و او را صاحب اختيار قيامت و روز جزا مي داند؛ «مالِكِ يُوْمِ الدّينِ».

و خود را به عبادتش مشغول مي نمايد؛ «اِيَّاكَ نَعْبُدُ».

و از او ياري مي جويد؛ «وَاِيَّاكَ نَسْتَعينُ».

و از او مي خواهد كه وي را به راه راست هدايت كند؛

«اِهْدِنَاالصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ».

راه كساني كه در وادي رحمت قدم گذاشته اند؛ «صِراطَ الّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ».

و از راه كساني كه در ضلالت و گمراهي هستند، دوري گزيند؛ «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَاالضَّالينَ».

سپس در مقابل او ادب و كرنش مي كند وخم شده، زمزمه ي پاكي سر مي دهد؛ «سبحان ربي العظيم و بحمده».

و در نهايت خضوع و ادب سر بر خاك مي گذارد و ترانه عبوديت مي سرايد؛ «سبحان ربي الاعلي و بحمده».

و يك بار ديگر اين مراحل را از ابتدا تا انتها مي پيمايد.

پس گواهي به وحدانيت حق تعالي مي دهد؛ «اشهدان لااله الاالله وحده لا شريك له».

و نيز گواهي به رسالت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) مي دهد؛ «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله». و بر او و خاندانش صلوات مي فرستد.

و در مقام تسبيح جلال و جمال خداوند بر مي آيد؛ «سبحان الله



[ صفحه 74]



و الحمدلله و لااله الا الله و الله اكبر».

و در نهايت، با درود بر پيامبر و بندگان صالح، نيايش خود را به پايان مي رساند.

«السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته».

«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين».

«السلام عليكم و رحمة الله و بركاته».

مسلماً چنين شخصي كه در مقابلش افق هاي روشن و بي بديل و بي نظير معنويت گسترده شده است، خود را در برابر بزرگ ترين و برترين قدرت مي بيند و همه هستي و تمام جزء جزء خود را از وجود و قدرت مطلقه ي او مي داند و خود را در مقابل اعمالش، حتي در مقابل افكار و انديشه هايش مسؤول مي داند. قهراً چنين توجهي آن هم اگر روزي پنج نوبت تكرار شود، در روح شخص چنان تأثير به سزايي خواهد داشت كه به راحتي مي تواند در مقابل پليدي ها، بدي ها، فحشا، منكرات و رذايل اخلاقي مقاومت نموده، وجودش را از چشمه سار رحمت حضرت حق سيراب كند. اگر غفلت انسان آن قدر باشد كه توجهي به مفاهيم و معاني نداشته و به جا آوردن نماز تأثيري در روح و جسمش نگذاشته باشد، مي توان گفت كه او به نماز نايستاده است.


پاورقي

[1] عنكبوت / 45.


بازگشت