ارتقاي بهداشت روان خانواده ها


انسانها به آرامش و سلامت رواني نياز دارند، زيرا در سايه آرامش مي توانند به رشد و كمال،اهداف عالي و سجاياي اخلاقي برسند. از سويي ديگر، سلامت رواني در گرو جلوگيري از علل و عوامل شرايط تنش زا نهفته است. به يقين مي توان گفت آرامش رواني و عاطفي مهم ترين نياز روز افزون همه ي انسان ها در گستره ي جهان است. زيرا غالب افراد در دنياي امروز به ويژه در غرب از ناامني رواني، اضطراب و افسردگي رنج مي برند و اگر انسان در پي درمان واقعي خويش است بايد خود فريبي نكرده و در پي راه حل هاي بيهوده نباشد. اگر به ريشه هاي بيماري هاي رواني جامعه دقت كنيم، به يكي از علل آن يعني ضعيف بودن ارتباط انسان ها با خدا، انجام ندادن فرايض معنوي و



[ صفحه 166]



اقامه نكردن نماز مي رسيم.

مطالعه درباره سلامت رواني خانواده، ابعاد آن و عوامل پيش بيني كننده و ارتقا دهنده آن به علت اهميت فراوان هميشه توجه روان شناسان، فلاسفه و پزشكان را به خود جلب كرده است. در طول تاريخ عقايد درباره دين، سلامت و عوامل تنش زا، الگوهاي تأثير گذار بر آنها و شيوه هاي پيشگيري، تشخيص و درمان بيماري ها تغيير كرده است. اكنون ديدگاه «زيستي، رواني و اجتماعي» ديدگاه نظري برجسته اي است كه فرض اساسي آن تأثير متقابل عوامل زيست شناختي، روان شناختي، معنوي و اجتماعي در تعيين سلامت و بيماري است. اين الگو، محور زمينه رو به رشد روان شناسي سلامت و دين است كه بر مراقبت از سلامت با تأكيد بر انجام فرايض ديني نظير نماز و ارتقاي آن تمركز كرده است. يكي از اهداف حوزه روان شناسي سلامت و دين، بررسي عوامل روان شناختي و اجتماعي نظير برپايي نماز، سطوح تنيدگي و صفات شخصيتي است كه بر پيشگيري و درمان بيماري اثر مي گذارد.

طبق تعريف سازمان بهداشت جهاني، سلامت، حالت تندرستي كامل جسماني، رواني و اجتماعي است و نه صرفاً فقدان ضعف يا بيماري. از ديدگاه الگوي زيستي، رواني و اجتماعي سلامت چيزي است كه فرد از طريق توجه به نيازهاي زيست شناختي، روحي، رواني و اجتماعي آن را به دست مي آورد. امروزه بر همگان روشن است كه



[ صفحه 167]



تأمين نيازهاي رواني و عاطفي در گرو معنويت و دين نهفته است. اجراي عوامل و فرايض ديني از جمله نماز علاوه بر اين كه احساسات معنوي انسان را تحريك مي كند موجب كاهش ناملايمات و ناراحتي هاي روزمره مي شود. به طور كلي زماني سطح سلامت در يك خانواده بالا و بهينه است كه همه ابعاد سلامت يكپارچه اند و با هم كار مي كنند. بدين ترتيب محيط شخصي (كار، خانواده و اجتماع) و ابعاد معنوي، جسماني، هوشي و اجتماعي براي ايجاد تعادل، با يكديگر هماهنگ مي شوند.

درونمايه ديني و معنوي زندگي الهام گرفته از ارزش هاي خاصي است كه به صورت فضايل ايفاي نقش مي كنند. از طريق تجسم بخشيدن به اين فضايل، شخص به هدف نزديك تر مي شود. به حقيقت و ذات اين فضايل تقرب مي يابد؛ حقيقتي كه با سلامت عاطفي و جسماني در ارتباط نزديك است. اين هدف و يا اين حقيقت، همچون نيروي وحدت بخش و سازمان دهنده بر فرد اثر مي گذارد و فرد با عشق و تجلي آن كه همانا نماز است به اين نيرو پاسخ مي دهد. بسياري از مردم نماز مي خوانند تا به راه و روش بروز و ظهور اين عشق دست پيدا كنند. نماز مي تواند ساختار و روشي براي زندگي به دست دهد.

هر زماني كه كسي به اين ندا، يعني به اين نيروي جاذبه از سوي ذات حق، لبيك بگويد راه توحيد به سوي او باز مي شود. هر چه اين لبيك پابرجاتر باشد، اثر وحدت بيشتر است. فردي كه درصدد كسب



[ صفحه 168]



سلامت و هدايت است و به دنبال يافتن الگويي براي ابراز عشق دروني اش (نماز) در زندگي روزمره مي باشد. به اين راه قدم مي گذارد. نماز در بهترين حالت و در دل شب يك روش زندگي و سيره ي فراگيري است كه اخلاق، ارزش ها و فضايل رفتاري را در بر مي گيرد. از اين طريق است كه فرد مؤمن به نماز با برون ريزي هيجاني خود و با تخليه از همه ناپاكي ها و افكار منفي گام به سوي پالايش رواني خود بر مي دارد. پالايش رواني يك نتيجه ي مشخص دارد و آن سلامت روحي و رواني فرد است. اين جهت گيري معنوي مي تواند آثار گسترده اي در وحدت دادن به شاكله ي خانواده داشته باشد.

نتايج تحقيقات فراوان نشان مي دهد كه انجام اعمال و فرايض ديني در كاهش تنش ها و تأملات روزمره و تأمين سلامت و بهداشت رواني افراد مؤثر است. در يك مطالعه تحقيقي كه به بررسي رابطه راهبردهاي مقابله اي مذهبي، اعتقاد ديني و توكل با تنيدگي در خانواده هاي كارمندان دانشگاه تهران انجام شد، نتايج نشان داد، خانواده ها براي مقابله با تنيدگي تمايل به استفاده از راهبرد مقابله اي، توكل به خدا دارند.

همين تحقيق نشان داد در هنگام بروز موقعيت تنيدگي زاي روزمره به انجام فرايض ديني نظير تلاوت قرآن، نماز و ذكر تمايل دارند.

در مطالعه ديگري كه از سوي پارگامنت انجام شد، نتايج نشان داد دين نقش مهمي در رويارويي با تنيدگي هاي روزمره دارد و مي تواند



[ صفحه 169]



اثرات بحران هاي شديد زندگي را تعديل كند.

از نظر وي افراد متدين در هنگام ارزشيابي نوع اول (آيا اين رويداد به صورت بالقوه خطرناك است) و ارزشيابي نوع دوم (آيا من مي توانم با اين رويداد مقابله كنم براي مقابله با تنيدگي به خوبي از دين و فرايض ديني استفاده مي كنند. زيرا واكنش آنها به فشار رواني تحت تأثير عواملي از جمله حمايت اجتماعي، سخت كوشي، سبك مشكل گشايي و نظير آن قرار مي گيرد كه در افراد متدين موجب كاهش تنيدگي مي شود. پس مهمترين تأثيري كه دين براي مقابله با تنيدگي دارد، نقش آن در كاهش فشار رواني و تأمين سلامت رواني خانواده ها است.

امروزه بسياري از روان شناسان دريافته اند كه نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين، اضطراب، افسردگي، نگراني، تشويش و ترس را كه زمينه ساز بسياري از بيماري هاست برطرف مي كند: «الا بذكر الله تطمئن القلوب».

كلمه نماز نشان مي دهد كه رابطه اي ميان انسان و پروردگارش وجود دارد. وقوف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز، در برابر خداوند متعال به او نيرويي معنوي مي بخشد كه حس صفاي روحي و آرامش قلبي، امنيت رواني و سلامت رواني را در او پديد مي آورد.

از آن جا كه انسان در نماز با همه اعضاي بدن و حواس خود متوجه خدا مي شود و از همه ي اشتغالات و مشكلات زندگي روي بر مي گرداند.

به هيچ چيز جز خدا و آيات قرآن كه در نماز به زبان مي آورد فكر



[ صفحه 170]



نمي كند.

همين حالت روي گرداني كامل از مشكلات زندگي و نينديشيدن به آن در ميان نماز موجب آرامش روان و سلامت رواني مي شود.

رويكرد روان شناختي، اين حالت آرامش رواني در ايجاد وضعيت سلامت رواني تأثير بالايي دارد و موجب كاهش شدت فشارهاي عصبي روزانه و تنيدگي ها و تنش هايي كه بسياري از مردم دچار آن هستند، مي شود.

توماس هاسيلوپ پزشك معروف هلندي در اين باره مي گويد:

«مهم ترين جواب آرامش بخش كه من در طول سال هاي متمادي تجربه و مهارتم در مسائل رواني به آن پي بردم، همين نماز است. من به عنوان يك پزشك مي گويم مهم ترين وسيله در آرامش روان كه ضامن از بين بردن تنش ها و اضطراب ها و افسردگي هاي روزمره است و من تاكنون شناخته ام نماز است.»

حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني ناشي از نماز انسان را از اضطراب و افسردگي كه بيماران رواني همواره از آن رنج مي برند رها مي كند. زيرا چنين حالت هايي عموماً تا مدتي پس از نماز در انسان باقي مي ماند و ادامه مي يابد.

انسان گاهي در حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني پس از نماز، با امور و مواردي اضطراب انگيز و يا با حالتي كه او را افسرده مي سازد، مواجه مي شود.



[ صفحه 171]



تكرار بي حد و نشان اين موارد با ياد آوري آنها در تمدد اعصاب، آرامش نفساني و سلامت رواني، پس از نماز ارتباط مي يابد و به اين ترتيب فرد از اضطراب و نگراني ناشي از اين امور يا موارد رها مي شود. تأثير مهم نماز در كاهش اضطراب، افسردگي بيماران رواني و ايجاد سلامت رواني، شبيه تأثير روان درماني برخي از روان درمان گران معاصر براي درمان اضطراب و افسردگي بيماران رواني است. روان درمانگران معاصر از جمله ژوزف و لپه براي درمان اضطراب و افسردگي از روشي استفاده مي كنند كه به (منع متقابل) معروف است و به نام درمان از طريق آرام سازي مشهور است.

در اين روش درمان گر مي كوشد ميان موارد اضطراب انگيز و واكنش مخالف اضطراب يعني همان حالت آرامش روان، رابطه ايجاد كند.

پر واضح است كه وجه تشابه ميان روش روان درماني و اثر درماني منتج از نماز، بسيار مشهود است. انسان بلافاصله پس از نماز به ذكر دعا و تسبيح مي پردازد كه اين تداوم همان حالت آرامش و سلامت رواني را موجب مي شود. اصولاً انسان در دعا با خداي خود به مناجات مي پردازد و از مشكلاتي كه او را در زندگي مضطرب و افسرده مي كند به او پناه مي برد و با بازگو كردن مشكلات اضطراب انگيز در چنين حالتي از سلامت رواني برخوردار مي شود.

علاوه بر مسائلي كه ذكر شد، بيان مشكلات و مسائل پس از نماز



[ صفحه 172]



موجب آرامش رواني مي شود. اين، زمان يك زمان طلايي است كه فقط در اختيار افرادي كه به اقامه نماز مي پردازند، قرار مي گيرد.

به طور كلي تحقيقات متعدد روان شناسان نشان مي دهد كه حالت رواني انسان با آشكار كردن مشكلات در حضور يك دوست صميمي يا درمان گر رو به بهبود مي رود.

حال تصور كنيد كه همين انسان اگر مشكلات خود را با خدا بازگو كند و پس از نماز به مناجات با پروردگار و دعا به درگاه او طلب ياري بپردازد، حالت رواني او تا چه اندازه بهبود پيدا مي كند. ملاحظه مي شود كه همان نتيجه اي كه در يك روان درماني مؤثر و موفق حاصل مي شود، از نماز نيز به دست مي آيد، زيرا آن احساس امنيت و رهايي از اضطراب را كه نماز در انسان ايجاد مي كند، موجب آزاد شدن نيروي رواني او مي شود كه اين آزادي ضامن ايجاد سلامت روان است. نيرويي كه قبلاً در زنجيرهاي اضطراب، نگراني و افسردگي، مقيد و زنداني بود.

در نتيجه انسان حالت نشاط و طراوت را در همه وجودش احساس مي كند. همين رابطه معنوي انسان با پروردگار در طول نماز و دريافت نوعي فيض الهي يا بارقه رواني از خداوند متعال، موجب رهايي نيروهاي معنوي مستقر در انسان مي شود و عزمش را جزم، اراده اش را قوي و همتش را بلند مي كند.

در نتيجه براي پذيرش علم و معرفت آماده تر و براي انجام كارهاي



[ صفحه 173]



بزرگ تر و تواناتر مي شود.

پزشك فرانسوي، الكسيس كارل ثابت كرد نماز موجب سلامت و نشاط رواني و معنوي مشخصي در خانواده ها مي شود و همين حالت است كه احتمالاً منجر به شفاي سريع برخي از بيماران در زيارتگاه ها و معابد مي شود. سيرل بوت نظريه ويليام جيمز را درباره ي تأثير نماز مورد تأكيد قرار داده و گفته است: «ما به واسطه نماز وارد انبار بزرگي از نشاط عقلاني و سلامت رواني مي شويم كه در شرايط عادي ياراي وصول به آن نيست.» [1] .


پاورقي

[1] برگرفته از مقاله ي روزنامه ي ايران، دكتر افروز و همكاران، مورخ 19 آبان ماه 1386. با تغيير و تصرف.


بازگشت