شادي ناپسند


شادي ناپسند و مذموم آن است كه به خاطر زيادي عبادت و اعتماد به عملت شاد گردي و همچنين به آشكار گشتن عبادت نزد مردم تا قدر و منزلت تو بيشتر شده و ترا بستايند و به برآوردن نيازهايت اقدام كنند و با تو به احترام رفتار نمايند و مانند اينها... كه



[ صفحه 105]



همگي رياي محض بوده و عمل را تباه مي سازند و اصل و ريشه ي اين نوع شاد گشتن ها دوستي دنيا و فراموش كردن آخرت و كمي انديشه در آنچه كه نزد خداوند است، مي باشد.

از خداوند مي خواهيم كه با ما به عدل خويش رفتار نكند بلكه با گذشت خويش از ما درگذرد، و پستيهاي ما را به عنايت خويش بپوشاند، كه او بخشنده و بزرگوار است.

اما عجب، عبارت است از بزرگ پنداشتن عمل، و شاد شدن و ناز فروختن بدان، و ديدن اين كه نفس در انجام عبادت هيچ كوتاهي نكرده و عبادت از هر جهت كامل است.

عجب از بزرگترين چيزهايي است كه انسان را به هلاكت مي كشاند بلكه عجب عمل را از كفه حسنات به كفه گناهان منتقل مي كند، و آن كس را كه بلندمرتبه است به پايين ترين درجه مي كشاند همان گونه كه در روايتهاي پيشين گذشت.

به همين سبب است كه حضرت عيسي عليه السلام مي فرمايد: «اي گروه حوارييون [1] چه بسيارند چراغهايي كه باد آن را خاموش نموده، و چه بسيارند عابداني كه عجب آنان را تباه نموده است.» [2] .

سعيد بن ابي خلف [3] از امام صادق عليه السلام روايت نموده است كه فرمودند: «بر تو باد كوشش كردن، و البته نفست از اين اعتقاد كه در عبادت و طاعت الهي كوتاهي دارد، خارج نشود، زيرا خداوند آن چنان كه بايد، پرستيده نشده است.» [4] .


پاورقي

[1] در معناي كلمه حواريون روايت شده كه از امام رضا عليه السلام پرسيده شد چرا اينان را حواريون ناميدند؟ آن حضرت فرمودند: نزد مردم چنين است كه آنان براي اين حواريون ناميده شده اند كه لباس را با شستن از آلودگيها پاك مي نمودند و نزد ما آن است كه آنان خويش را و ديگران را از آلودگيهاي گناه خالص مي نمودند.

[2] عدة الداعي، ص 223، بحارالانوار، ج 72، ص 322، «يا معاشر الحواريين كم من سراج قد الطفاته الرياح، و كم من عابد افسده العجب.».

[3] شيخ طوسي (ره) سعيد بن ابي خلف را در كتاب رجال از اصحاب مورد اعتماد امام جعفر صادق و امام موسي كاظم عليهماالسلام دانسته است.

[4] كافي، ج 1، ص 72، حديث 1، عدة الداعي، ص 224، «عليك بالجد، و لا تخرجن نفسك من حد التقصير في عبادة الله و طاعته، فان الله تعالي لا يعبد حق عبادته.».


بازگشت