تأثيرپذيري


تأثيرپذيري آن است كه دل بنده، متأثر به اثرات مختلفي كه آيات دارند، گردد و آن چنان است كه بر حسب آنچه كه از آيه مي فهمد، حالتي در او به وجود مي آيد مانند: ترس، اندوه، اميدواري و يا ديگر حالتها. بنابراين، آيه ها او را براي آن حال آماده نموده و در قاري اثر مي گذارند. و براي بنده تأثيرپذيري و خشيت [1] حاصل مي گردد و هر چه شناخت او بيشتر گردد خشيت بر قلب بنده بيشتر غالب مي گردد. پس اين حالت بر عارفان استيلا دارد، زيرا شخص عارف حتي هنگامي كه ذكر آمرزش و رحمت الهي را مي خواند، آن را مقرون به شرطهايي مي بيند كه خود را از رسيدن به آنها ناتوان مي يابد مانند اين كلام الهي كه



[ صفحه 86]



مي فرمايد: «و من آمرزنده آن كسي هستم كه توبه كرده و عمل صالح انجام داده است و سپس بر اين امور پايدار است.» [2] در نتيجه آمرزش مقرون به اين چهار شرط است. همين گونه است آيات: «والعصر، ان الانسان لفي خسر...» [3] تا آخر سوره كه در آن چهار شرط ذكر گرديده است و همچنين آن جا كه خداوند تنها يك شرط مختصر و جامع ديگر شرايط را ذكر فرموده است: «همانا رحمت الهي به محسنين نزديك است» [4] كه مقام احسان دربرگيرنده ي تمامي شرطهاست.

و ديگر اين كه بنده به صفت آيه اي كه مي خواند، دگرگون گردد؛ به طوري كه در هنگام خواندن آيات تهديد از ترس كيفر خداوند متواضع گرديده و در هنگام تلاوت آيه اي كه وعده بهشت و پاداش نيك مي دهد به رحمت الهي شاد گردد و چون آيه اي كه ذكر خداوند و نامهاي او را دارد، بخواند؛ به فروتني براي جلال الهي سر خم كند، و آن هنگام كه آيه از كفار و آنچه كه به خدا نسبت مي دهند چون داشتن زن و فرزند صحبت مي كند، از شرم زشتي كارها و سخنان نارواي آنان، جانش به درد آيد و صدايش بشكند؛ و خداوند را بزرگ دانسته و او را از آنچه ستمگران مي گويند، منزه دارد. و با خواندن آياتي كه از بهشت مي گويد، شوق رسيدن به آن، او را برمي انگيزد و زماني كه آيه، از آتش كيفر مي گويد، بدنش از ترس به لرزه مي افتد. و چون رسول خدا صلي الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: برايم قرآن بخوان: ابن مسعود مي گويد كه سوره ي نساء را شروع به خواندن كردم، زماني كه رسيدم به آيه ي «پس چگونه باشد (حال كافران) هنگامي كه از هر امتي شاهدي بياوريم و ترا بر آنان شاهد گيريم؟» [5] ديدم چشمهاي حضرت پر از اشك شده است پس به من فرمودند: اكنون ديگر بس است. [6] و اين براي استغراق آن حالت در قلب مبارك حضرت بوده است. و قرآن تنها به همين منظور كه چنين حالتهايي در قلب پديد آيد و عمل كردن بدان نازل گشته است. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «قرآن را بخوانيد، آن مقدار كه دلهاي شما بدان الفت گرفته و پوست بدنتان به آن خواندن نرمي



[ صفحه 87]



پذيرد، پس چون دلهايتان آكنده گردد، ديگر قرآن خوان نيستيد.» [7] خداوند فرمود: «آنهايي كه چون ذكر خدا شود، دلهاشان احساس ترس كند، و هنگامي كه آيات او بر آنان خوانده شود، ايمانشان را بيفزايد و بر پروردگارشان توكل كنند.» [8] كه اگر جز اين باشد، حركت زبان زحمتي نداشته و به سادگي امكان پذير است.

روايت شده است كه مردي به نزد حضرت رسول صلي الله عليه و آله آمد تا آن حضرت به او قرآن بياموزد، پس چون رسيد به آيه ي «پس هر كس به سنگيني ذره اي [9] عمل نيك انجام داده باشد آن را خواهد ديد و هر كس كه همسنگ ذره اي عمل بد انجام داده باشد، آن را خواهد ديد.» [10] آن مرد گفت: بس است، و رفت. پس رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «اين مرد رفت در حالي كه فقيه گرديد.» [11] اما آن كس كه قرآن را تنها با زبان خوانده و از عمل بدان روي برگرداند، پس سزاوار است كه مقصود از آيه همين شخص باشد، آن جا كه خداوند فرمود: «هر كس از قرآن من روي بگرداند، وي را زندگاني اي تنگ خواهد بود و روز قيامت كور محشورش كنيم.» [12] بنابراين بهره ي زبان از تلاوت قرآن صحيح و به آهستگي خواندن است و بهره ي خرد، دريافتن معاني آن و نصيب قلب، پند پذيري و پديدار گشتن اثرات امر و نهي قرآني در دل است.


پاورقي

[1] خشيت احساسي قلبي است كه به سبب توقع و انتظار امر مكروهي در آينده به وجود مي آيد مانند احساسي كه به واسطه ي ارتكاب گناه به وجود آيد و زماني نيز به واسطه ي معرفت جلال خداوند حاصل مي گردد.

[2] سوره ي طه (20)، آيه ي 81.

[3] سوره ي عصر (103).

[4] سوره ي اعراف (7)، آيه 56.

[5] سوره ي نساء (4)، آيه ي 41.

[6] عوالي اللئالي، ج 4، ص 115، حديث 180.

[7] صحيح بخاري، ج 6، ص 244، «اقروا القران ما ائتلفت عليه قلوبكم و لانت عليه جلودكم فاذا اختلفتم فلستم تقرؤنه.».

[8] سوره ي انفال (8)، آيه ي 2.

[9] از تغلب پرسيدند: ذره چيست و چند باشد؟ گفت صد مورچه يك حبه باشد و ذره يكي باشد از صد. (به نقل از تفسير گازر). شيخ ابوالفتوح رازي در تفسير خويش گويد: يزيد بن هارون گفت: ذره را هيچ وزن نباشد و گفته اند: چون آفتاب به سوراخي درافتد آنچه در ميان شعاع ببينند از روزنه، آن را ذره خوانند، و گفته اند: ذره عبارت است از جزوي كه متجزي نشود.

[10] سوره ي زلزله (99)، آيات 7 و 8.

[11] محجة البيضاء، ج 2، ص 246، «انصرف الرجل و هو فقيه.».

[12] سوره ي طه (20)، آيه ي 124.


بازگشت