تشهد
اكنون پس از اين كارهاي دقيق و رازهاي ژرف كه شامل خطرها و وحشتهاي بزرگ بود چون به تشهد نشيني، لباس ترس و شرمساري را در بركن كه نكند آنچه انجام دادم براي او خالص نبوده و تكاليفم و شرطهاي آنها را انجام نداده باشم و در دفتر پذيرفته شدگان نامم ثبت نشده باشد.
پس خودت را از تمامي بهره هاي اعمال گذشته دست خالي بدان، مگر اين كه خداوند به رحمت خودش آن را كامل نموده و به فضل خودش عمل ناقصت را بپذيرد. و به ابتداي كار و حقيقت دين بازگرد، و در كلمه توحيد و دژ محكم الهي چنگ زن، همان دژي كه هر كس داخلش شد، ايمن گرديد، اگر چه هيچ دستاوردي جز همين چنگ زدن به كلمه ي توحيد نداشته باشي. و به يكتايي او گواهي ده، و فرستاده ي بزرگوار و پيامبر بزرگ او را در نظر آور، و از برايش به بندگي و رسالت الهي شهادت ده. و بر او و خاندانش درود فرست، و به دوباره گفتن شهادتين با خداوند متعال تجديد عهد نما، كه شهادتين موجب دستيابي به مراتب
[ صفحه 76]
نيكبختي است. پس شهادتين اولين اسباب بندگي و پايه و جمع كننده ي فضيلتهاست، و اميدوار باش كه آن حضرت صلي الله عليه و آله درود ترا با ده درود بپذيرد. البته اگر به حقيقت صلوات بر آن حضرت قيام نموده باشي، كه اگر فقط يكي از اين دوردهاي حضرت شامل حالت بشود، براي ابد رستگار مي گردي.
حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: «تشهد نماز، ثناي خداوند متعال است، پس در باطن و حقيقت بنده ي او بوده و در عمل براي او متواضع باش، همان گونه كه در كلام و ادعا بنده ي او هستي، راستي گفتارت را به صفاي باطن پيوند كن، زيرا كه ترا بنده آفريد و دستور داد تا او را به دل و زبان و جوارحت بپرستي؛ و بندگيت براي او، به ربوبيت او براي تو پابرجا گردد. و بداني كه تمامي كارهاي مردمان به دست اوست و هيچ نفسي و لحظه اي براي مردمان بدون خواست و قدرت او امكان وجود ندارد. و مردمان از آن كه بدون اجازه و خواست او كمترين كاري را انجام دهند، ناتوانند. خداوند مي فرمايد: «پروردگارت هر چه كه مي خواهد مي آفريند و برمي گزيند، اينان را اختياري نيست و خداوند از آنچه كه با او شريك مي سازند منزه و برتر است.» [1] پس براي خداوند در عمل بنده اي شكرگزار باش، همان گونه كه بندگيت را در كلام و ادعا ذكر مي كني، و راستي زبان را با صفاي باطنت پيوند ده. كه او آفريننده ي تو مي باشد و خداوند منزه و بالاتر از آن است كه ديگري را اراده و خواستي جز اراده و خواست او باشد. پس بندگي را در خشنودي به حكومت الهي به كار بر. و به عبادت در انجام دستورهاي او كوشش كن. و او به تو به صلوات فرستادن بر پيامبرش محمد صلي الله عليه و آله دستور داده است و اين كه نماز را به صلوات بر پيامبري، و فرمانبرداري از خداوند را به فرمانبرداري از رسولش، و شهادت به يگانگي خداوند را به شهادت به رسالت فرستاده اش توأم گرداني. و مواظب باش كه بركتهاي شناخت حرمت رسول گرامي را از دست ندهي كه از بهره هاي صلوات محروم گردي. و خداوند به پيامبرش دستور داده است كه براي تو تقاضاي آمرزش كند و ترا شفاعت نمايد البته به شرطي كه به واجبات امر و نهي الهي عمل كني و بزرگي مرتبه پيامبر را نزد خداوند متعال بشناسي.» [2] .
[ صفحه 77]
پاورقي
[1] سوره ي قصص (28)، آيه ي 68.
[2] مصباح الشريعه، باب هفدهم، «التشهد ثناء علي الله تعالي، فكن عبدا له في السر. خاضعا له في الفعل، كما انك عبد له بالقول و الدعوي و صل صدق لسانك بصاء صدق سرك، فانه خلقك عبدا و امرك ان تعبده بقلبك و لسانك و جوارحك، و ان تحقق عبوديتك له بربوبيته لك، و تعلم ان نواصي الخلق بيده، فليس لهم نفس و لا لحظة الا بقدرته و مشيته، و هم عاجزون عن ايتان اقل شي ء و في مملكته الا باذنه وارادته، قال الله عزوجل (و ربك يخلق ما يشاء و يختار، ما كان لهم الخيرة سبحان الله و تعالي عما يشركون)، فكن لله عبدا شاكرا بالفعل، كما انك عبد ذاكر بالقول و الدعوي، وصل صدق لسانك بصفاء سرك، فانه خلقك فعزوجل ان تكون ارادة و مشية لا حد الا بسابق ارادته و مشية، فاستعمل العبودية في الرضا بحكمه و بالعبادة في اداء اوامره، و قد امرك بالصلاة علي نبيه محمد صلي الله عليه و آله، فاوصل صلاته بصلاته، و طاعته بطاعته، و شهادته بشهادته، انظر الا تفوتك بركات معرفه حرمته، فتحرم عن فائدة صلاته و امره بالاستغفار لك و الشفاعة فيك ان اتيت بالواجب في الامر و النهي، السنن و الآداب، و تعلم جليل مرتبته عند الله عزوجل.».