سجده


سجده بالاترين درجه ي خضوع و نيكوترين مرتبه ي خشوع و برترين جايگاه فروتني است و سزاوارترين مراتب، براي نزديكي يافتن به خداوند و دريافت انوار رحمت الهي و مورد اكرام واقع گرديدن است. همچنان كه خداوند در قرآن خبر داده آن جا كه به پيامبرش دستور سجده و وعده ي نزديك شدن به درگاهش را بدان وسيله داده است. [1] .

پس چون خواستي به سجده روي، عظمت خداوندي را، بيش از آن كه در ركوع داشتي به خاطر آور، آن هنگام كه ايستاده اي تكبير گفته و دستها را بلند كن، و سپس به سجده فرود آي و گراميترين اعضا، يعني صورتت را به پست ترين چيزها كه خاك است قرار ده، و اگر بتواني چيزي بين صورت و زمين قرار نداده، و بر زمين سجده كني، چنين كن، زيرا كه آن خشوع را بيشتر مي كند و ترا به خضوع و خاكساري وامي دارد.

اين همان رازي است كه در شرع منع شده تا بر آنچه مردمان خورند و پوشند سجده نشود، زيرا اين دو كالاي دنيايند، و اهل دنيا به كالاهاي آن فريب خورده و مغرور مي شوند و در نتيجه به دنيا اعتماد كرده و بدان آرامش مي يابند. پس دنيا نيز آنان را به هلاكت و نابودي مي كشاند.

و چون نفس خويش را چنين خوار ساختي، بدان كه نفس را در جايي قرار داده اي كه سزاوار آن بوده است و اين فرع را به اصل خويش كه خاك است برگردانده اي، زيرا تو از خاك به وجود آمده و به سوي خاك باز مي گردي و سپس بار ديگر از آن خارج خواهي شد.

پس به تكرار سجده در نماز، به ياد آور كه از خاك به وجود آمدي و به سوي آن مي روي و باز از خاك برانگيخته خواهي شد. چنان كه خداوند مي فرمايد: «شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم.» [2] .

و در اين هنگام عظمت و برتري الهي را در قلب خويش تازه گردان و بگو: سبحان ربي الاعلي و بحمده و به تكرار، آن را تأكيد نما، كه يكبار گفتن اين ذكر تنها اثري ضعيف در



[ صفحه 74]



دل به جاي مي گذارد.

پس چون دلت رقت يافت و اين رقت برايت آشكار گشت، اميدواري به رحمت پروردگار به راستي ترا فرامي گيرد، زيرا باران رحمت الهي بر ناتواني و خاكساري مي بارد، همچنان كه با خودپسندي و مستي، هيچ بنده اي در معرض رحمت بي پايان خداوند قرار نمي گيرد. پس در حالي كه تكبير مي گويي و خواهنده ي نيازهايت هستي و آمرزش خواه گناهانت مي باشي، سرت را بلند كن، سپس تواضعت را به تكرار سجده تأكيد نما، و در سجده ي دوم نيز همچنان كن كه گفتم. پس با فزوني يافتن ذكر، نزديكي بيشتر شده و با تكرار آن، بركات الهي افزايش يافته و نورهاي درخشيده از غيب آشكار مي گردد، و اين همه در حالي است كه بنده در پيشگاه الهي به خاك افتاده باشد.

حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: «به خداوند قسم، آن كس كه حق سجده را به جا آورد، زيانكار نيست. اگر چه در تمامي عمر فقط يكبار سجده كند. و آن كس رستگار نمي شود كه با پروردگار خويش خلوت نموده و در آن حال چون كسي باشد كه خود را فريب داده و بي خبر است از آنچه كه خداوند براي سجده كنندگان از بشارتهاي اين جهاني و آسايش آن جهاني فراهم كرده است. و كسي كه تقرب او به درگاه الهي در سجده نيكو گردد، هرگز از خداوند دور نمي شود. و آن كس كه بي ادبي نموده و حرمت سجده را به وابستگي قلبش به غير خداي تعالي، تباه نمايد، هرگز نزديك شدن به درگاه الهي را درنمي يابد، پس سجده كن بمانند كسي كه با خواري، متواضعانه براي خداوند سجده مي كند و مي داند كه از خاكي آفريده شده است كه لگدكوب مردمان است، و از نطفه اي گرفته شده كه نزد همه كس آلوده است، و اين شخص به وجود آمده در حالي كه قبل از آن نبوده است و به يقين كه خداوند حقيقت سجده را نزديكي به خودش به دل و باطن و روح قرار داده است، پس آن كس كه به خداوند نزديك گردد از هر چه غير اوست دور مي گردد. آيا نمي بيني كه در ظاهر نيز چون در سجده قرار مي گيرد از تمامي چيزها پنهان گشته و از آنچه كه چشم ها مي بيند، محجوب مي شود؟ و باطن سجده كننده نيز اين چنين است. پس آن كس كه در نماز دلش وابسته به چيزي غير خداوند شود به آن مطلب نزديك است و از حقيقت آن چيزي كه خداوند در نماز از او خواسته است دور گرديده است، خداوند مي فرمايد: «خداوند براي



[ صفحه 75]



هيچ مردي دو قلب در اندرون وي قرار نداد.» [3] و رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «خداي متعال فرمود: چون بر قلب بنده مطلع گردم و بدانم كه در آن عشق به خالص شدن بندگيش براي من دارد، و براي خاطر من و به دست آوردن خشنودي من عبادت مي كند، خودم تنظيم امور او را بر عهده مي گيرم، و آن كس كه به غير من مشغول گردد، مرا مسخره نموده و اسمش در دفتر زيانكاران نوشته شده است.» [4] .


پاورقي

[1] منظور آيه ي 19 سوره ي علق (96) است كه مي فرمايد (سجده كن و تقرب جوي).

[2] سوره ي طه (20)، آيه ي 55.

[3] سوره ي احزاب (33)، آيه ي 4.

[4] مصباح الشريعه، باب شانزدهم، «ما خسرو الله من اتي بحقيقة السجود و لو كان في العمر مرة واحدة، و ما افلح من خلا بربه في مثل ذلك الحال شبيها بمخادع نفسه غافل لاه عما اعد الله للساجدين من انس العاجل وراحة الآجل، و لا بعد عن الله ابدا من احسن تقربه في السجود، و لا قرب اليه ابدا من اساء ادبه و ضيع حرمته بتعلق قلبه بسواه في حال سجوده، فاسجد سجود متواضع لله ذليل علم انه خلق من تراب يطأه الخلق، انه اتخذك من نطفة يستقذرها كل احد، و كون و لم يكن، و قد جعل الله معني السجود سبب التقرب اليه بالقلب و السر و الروح، فمن قرب منه بعد من غيره، الا تري في الظاهر انه لا يستوي حال السجود الا بالتواري عن جميع الاشياء، و الاحتجاب عن كل ما تراه العيون؟ كذلك امر الباطن، فمن كان قلبه متعلقا في صلاته، بشي ء دون الله فهو قريب من ذلك الشي ء، بعيد عن حقيقة ما اراد الله منه في صلاته، قال الله عزوجل: «ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه»، و قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «قال الله تعالي: لا اطلع علي قلب عبد فاعلم حب الاخلاص لطاعتي لوجهي و ابتغاء مرضاتي، الا توليت تقويمه و سياسته، و من اشتغل بغيري فهو من المستهزئين نفسه، مكتوب اسمه في ديوان الخاسرين.».


بازگشت