روي نمودن به قبله


روي به قبله نمودن در ظاهر، گردانيدن صورت از تمامي سويها به طرف خانه ي خداست، آيا گمان كرده اي كه دل را از ديگر امور به محضر ربوبي گردانيدن، از تو خواسته نشده است؟ اين پنداري بسيار دور از حقيقت است، بلكه تنها همين روي به سوي خداوند



[ صفحه 56]



داشتن مطلوب مي باشد و بس. همانا اين امور ظاهري نماز بايد وسيله اي باشد تا باطن و قلب نمازگزار را به حركت آورد و همچون نردباني باشد كه دل را به سوي خداوند برد، و مقصود از روي به قبله داشتن آن است كه اندامهاي بدن در يك جهت حفظ و ساكن گردند تا اين كه دل راحتي يافته و آرامشي يابد تا بتواند خداي را چنان كه بايد بپرستد، زيرا اگر اعضا و جوارح در يك جهت قرار نگيرند و به جهات مختلف حركت و التفات داشته باشند، دل را تابع خويش مي نمايند، بنابراين بايد رخسار دل و جهت بدن به سوي خداي تعالي باشد، و از اين جاست كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند:

«آيا كسي كه صورت خويش را در نماز برمي گرداند، نمي ترسد كه خداوند چهره اش را چون صورت چارپا كند؟» [1] به اين دليل نهي شده است از اين كه در نماز به غير خداوند توجه نموده و به عظمت معبود بي توجهي شود، همانا آن كس كه به چپ و راست توجه دارد به خداوند بي توجه است و از مطالعه ي نورهاي عظمت او بي خبر مي باشد، و چه بسا اين بي خبري ادامه يافته و قلب چنين شخصي چون دل چارپا شود كه خردي اندك دارد و از درك مطالب الهي ناتوان است و به گرفتن دانشي از علوم آسماني، و نزديكي يافتن به خداوند محروم است.

بدان همان طور كه تنها زماني صورت به طرف قبله قرار مي گيرد كه به سويي ديگر توجه نداشته باشد، همان گونه نيز قلب روي به خداوند مي آورد كه به هيچ چيز ديگري غير از حضرتش توجه نداشته باشد به درستي كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «چون بنده به نماز برخيزد و خواست و چهره اش، و قلبش به سوي خداوند باشد، نماز خويش تمام كند. چونان روزي كه مادر او را زاده است (يعني پاك از هر گناه و آلودگي باشد.)» [2] .

امام صادق عليه السلام فرمودند: «چون روي به قبله آوردي، از دنيا و آنچه در آن است و از مردم و آن چه در بند آنند، نااميد شو. و دل خويش را از هر چه كه ترا از خداي تعالي مشغول مي كند. آسوده نما. و با چشم دل بزرگي خداي را بنگر، و به ياد آور روزي را كه در مقابلش بايستي، روزي كه (هر كس آنچه را كه از پيش فرستاده آگاه مي شود و به سوي خداوند -



[ صفحه 57]



آفريننده ي حقيقي خود - بازگردانيده شوند.) [3] و با قدم ترس و اميد به نماز بايست.» [4] .

چون خواستي تكبيرهاي آغازين را بگويي، بزرگي خداوند پاك و كوچكي خودت را و پستي عبادتت را در كنار بزرگي حضرتش به خاطر آور، و سستي و كوتاهي كوششت را در انجام وظايف خويش در نظر بگير، و چون گويي: «خداوندا، پادشاه حقيقي تو هستي.» [5] در بزرگي مملكت خداوندي و همه گير بودن قدرت الهي و تسلط وي بر تمامي عوالم هستي بينديش.

سپس با خواري و شكستگي به خودت رجوع كن و به گناهانت اعتراف نما و طلب آمرزش كن، و بگو: «بد كردم و به خود ظلم نمودم، پس از من بگذر، همانا آمرزنده اي براي گناه جز تو نيست.» [6] .

به خاطر آور كه خداوند ترا براي اين خدمت دعوت نموده است. پس خويشتن را در حضور او ببين و بدان كه او نزديكتر از تو به خودت است و دعاي هر دعا كننده اي را اجابت مي كند و صداي هر ندا دهنده اي را مي شنود، و تمامي خيرها و خوبيهاي اين دنيا و سراي ديگر تنها در دست اوست، و بگو «مي پذيرم و اجابت مي كنم فرمان ترا، و همه ي نيكيها در دست توست.» [7] .

و خداوند را از انجام اعمال زشت و كارهاي بد پاك بدان و او را تنها راهنما و رشد دهنده به شمار آور و بگو: «و بدي از جانب تو نيست و راه يافته آن است كه تو او را هدايت نموده اي.» [8] .

و اعتراف كن كه تنها پرستش او را سزاست و اين كه تمامي هستيت و آغاز آن و



[ صفحه 58]



برگشت اين هستي از او و به سوي اوست، و بگو: «اين بنده ي تو، و فرزند دو بنده ات (پدر و مادر)، از تو و به تو و براي تو و به سوي توست.» [9] يعني وجودش از توست، باقي بودنش به خواست توست، هستيش براي توست و برگشتنش به سوي توست، و او همان خدايي است كه وجود مردمان به خاطر اوست و بازگشتشان به وي مي باشد و اين براي خداي تعالي ساده ترين كارهاست.

پس در ذهن خويش تمامي اين حقيقتها را حاضر كن و بدين نردبان بالا رو تا اسرار و دقايق هستي برايت گشوده گردد و از بخششها و هديه هاي الهي برخوردار گردي زيرا كه درهاي رحمت او بر هيچ شايسته اي بسته نيست و هيچ آرزومندي از درگاهش نااميد نباشد.

خداوندا، ما را براي پذيرش اسرار خويش آماده گردان و به دريافت انوار درخشان الهي كامل ساز، و ما را از كساني كه در مقام ارادت و محبت تو واقع شده اند و از آن كسان كه همواره بر بساط عنايت و كرامتت هستند، قرار ده. ما را از اين نقصها به سوي كمال رهبري فرما، و به سوي راه خشنوديت راهبر شو، و بر ما به لطيفترين نيكوييها احسان كن. و ما را از ضربه هاي زيان بخش در پناه گير، و از نزد خودت رحمتي عنايت كن و در كارها پايداري در راه حق عنايت فرما.



[ صفحه 59]




پاورقي

[1] عوالي اللئالي، ج 1، ص 322، حديث 58 و احياء علوم الدين، ج 1، ص 246، «اما يخاف الذي يحول وجهه في الصلاة، ان يحول الله وجهه وجه حمار؟».

[2] محجة البيضاء، ج 1، ص 382، «اذا قام العبد الي صلاته و كان هواه و وجهه و قلبه الي الله تعالي، انصرف كيوم ولدته امه».

[3] سوره ي يونس (10)، آيه ي 30.

[4] مصباح الشريعه، باب سيزدهم، «اذا استقبلت القبلة، فآيس من الدنيا و ما فيها، و الخلق و ما هم فيه، استفرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله تعالي، و عاين بسرك عظمة الله تعالي، واذكر و قوفك بين يديه يوم: (تبلو كل نفس ما اسفلت و ردوا الي الله مولاهم الحق) وقف علي قدم الخوف والرجاء.».

[5] اللهم انت الملك الحق.

[6] عملت سوء و ظلمت نفسي فاغفرلي، انه لا يغفر الذنوب الا انت.

[7] لبيك و سعديك، و الخير في يديك.

[8] والشر ليس اليك و المهدي من هديت.

[9] عبدك و ابن عبديك، منك و بك و لك و اليك.


بازگشت