ديباچه ي مؤلف


ستايش تنها خداوند بلند مرتبه را سزاست، او كه براي رموز حقايق، از ميان بندگان خويش نيكان را برگزيد، و دلهاي اين برگزيدگان را ظرف معارفي لطيف قرار داد؛ آن چنان معارفي كه ديدگان و ديده وران را حيران نموده است. و دل را سبب نجات، و محل رازگويي و نيايش، و مايه ي نيكيها و وسيله ي بالارفتن درجات، و موجب تفاوت مراتب بندگي در پذيرش انوار جاري از چشمه سار شاديها قرار داد. قفلهاي دل آناني را كه خواست و برگزيد، به كليدهاي غيب برگشود؛ و حجابهاي رازهاي پوشيده را برافكند، و ديدگان ديده وران را روشني و جلا بخشيد؛ پس اشاره ها فهميده شدند، و پرده ها كنار رفتند، و در چشمه ي اشراق [1] نور او ديده ها و نگاه ها مات و مبهوت ماندند. و بر پيامبر و حبيب و معدن سر الهي محمد صلي الله عليه وآله برگزيده، و بر آلش - پيشوايان مردمان نيك - و اصحاب برگزيده اش، درود باد، درودي هماره تا روز و شب باقي است.

همانا، روح شادي و نيكبختي، و جان بندگي و عبادت، روي آوردن دل است به حضرت باري، و اين اقبال قلب موجب پذيرش عبادت، و احسان خداي تعالي است، و وسيله ي چندين برابر شدن پاداش در بهشت، و رسيدن به مقامي كه چشمي نديده، و گوشي نشنيده و بر قلب هيچ بشري خطور ننموده است؛ به جهت آن، ملكوتي گرديدن و از عالم فرشتگان كروبي شدن و دريافت فيض از عالم غيب و شهادت ميسر گرديده است. و رعايت اندكي حضور قلب، خير بسيار در پي دارد. همانا روي آوردن دل به سوي خداي تعالي در



[ صفحه 23]



تمامي كارها و حركات و سكنات و انديشيدن در اسرار بندگي و دگرگون شدن حالتهاي نفساني بر حسب اختلاف حالات و كيفيات عبادت موجب تماميت و كمال برخورداري از نعمتهاي ذكر شده است.

پس بدان كه بندگي، گاه نيت و خلوص است و بريدن از غير و مخصوص گشتن به او.

و زماني، بزرگ دانستن و ثناي او گفتن و تمجيد و تحميد وي به جاي آوردن.

و هنگامي، دعا و زاري نمودن به درگاهش.

و ديگر، خاضع شدن، و خود را در محضر با عظمتش، هيچ دانستن.

و گاهي، خاشع گرديدن، و از درد بر او ناليدن و در پيشگاه قهاريت وي روي بر خاك ماليدن.

و در وقتي، تجديد عهد به كلمه ي توحيد، [2] و تثبيت نمودن اسلام خويش و يادآوري كردن ميثاق گذشته كه از تمامي مردمان گرفته است. [3] .

و همچنين است بر مقربان و نزديكان حضرتش به لفظ سلام، درود گفتن.

و ديگر حالاتي از نكته هاي ظريف حقيقت بندگي، كه بنده را انديشه اي درست پديد آورد. و از عبادتها، نماز است كه بازدارنده ي زشتي و نادرستي و سبب تقرب و منزلت يافتن به درگاه خداوند است، همان گونه كه در قرآن كريم بدان تصريح شده [4] و در روايات از نبي اكرم و آل او - كه برترين درودها و كاملترين سلامها بر آنان باد - وارد شده است. [5] .

و اكنون بر مكلف بيدار دل، اقبال به قلب، و روي جان به سوي جانان آوردن، و انديشيدن در اسرار نماز و مؤدب گرديدن به آداب آن، حتم و واجب است كه در غير اين صورت نماز



[ صفحه 24]



جسدي بي روح و درختي بي بار و عملي بي هدف است.

در اين رساله، پاره اي از اسرار نماز، و برگزيده اي از آداب آن را ذكر نموده ام، بيشتر مطالب اين كتاب به صراحت از پيشوايان برگزيده - كه برترين درودها و كاملترين سلامها بر آنان باد - برگرفته شده، كه با رعايت نمودنشان، آن كس كه شايستگي دارد، از راه هاي نماز به معراج اسرار و تجليات الهي عروج مي كند. و هر چند كه تمامي اين مطالب به روشني در كلام كاملان علماي عامل بيان گرديده است، اما به صورت مجتمع تنها نزد عده ي كمي از بزرگان و علاقه مندان به نماز يافت مي شود، و افرادي بسيار اندك از عاشقان نماز، بر معادن اسرار آن آگاه مي شوند؛ پس، من در ثواب و پاداش نمازگزاران شريك گرديده ام، چرا كه مباني و اساس نماز را جمع و ترتيب آنرا مدون و معنايش را به ذهن و فهم خواننده نزديك كرده ام. دو رساله ي شريف ديگر كه يكي واجبات نماز را فراگرفته است به نام «الفيه» [6] و ديگري كه به مستحبات آن پرداخته به نام «نفليه» [7] قبلا تدوين گرديده است. و اين رساله در برگيرنده ي اسرار قلبي نماز است و آن را التنبيهات العليه، علي وظائف الصلاة القلبيه ناميده ام، با يك مقدمه و سه فصل و يك خاتمه مرتب نموده ام.



[ صفحه 25]




پاورقي

[1] تابندگي.

[2] منظور از كلمه ي توحيد، ذكر لا اله الا الله است.

[3] اشاره به آيه ي 60 سوره ي يس است كه مي فرمايد: «الم أعهد اليكم يا بني ادم ان لا تعبدوا الشيطن انه لكم عدو مبين» [اي آدميان! آيا با شما عهد نكردم كه اطاعت شيطان را نكنيد؟ كه او دشمن آشكار شماست]. و همچنين آيه ي 172 سوره ي اعراف كه مي فرمايد: «و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا» [و هنگامي كه پروردگارت از پسران آدم - از پشتهايشان - فرزندانشان را بيرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و گفت: آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي مي دهيم].

[4] در آيه ي 45 سوره ي عنكبوت خداوند مي فرمايد: «اتل ما اوحي اليك من الكتاب و اقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله يعلم ما تصنعون» [آنچه از قرآن كه به تو وحي مي شود بخوان، و نماز را به جاي آور، كه نماز از زشتيها و ناپسندها باز مي دارد - و ياد كردن خداوند بزرگتر است - و خداوند آنچه را كه انجام مي دهيد، مي داند].

[5] كتاب هاي حديث، از اين نوع روايات بسيار دارد كه قابل شمارش نيست. و در همين كتاب نيز به بسياري از اين نوع روايتها اشاره شده است.

[6] كتاب «الفيه» كه از مصنفات شهيد اول شيخ محمد بن مكي عاملي (ره) مي باشد شامل يك هزار مورد از واجبات نماز است و علي رغم مختصر بودن كتاب، شرح هاي بسياري بر آن نوشته شده است چنان كه در «ذريعه» نزديك پنجاه شرح را ذكر مي كند و شهيد ثاني (رحمة الله عليه) نيز سه شرح بر الفيه دارد:

الف) «المقاصد العليه في شرح الفيه» كه اين شرح استدلالي بوده و (شرح كبير) نيز ناميده مي شود، و سپس شهيد (ره) مجددا بر آن حاشيه زده است.

ب) «الشرح الوسيط» كه شهيد (ره) در آن به مهمترين مسائل پرداخته و آن را زياد گسترده ننموده است.

ج) «الشرح الصغير» كه تعليقات و شروح حواشي فتوائيه شهيد (ره) است كه براي مقلدان خويش نوشته است.

[7] كتاب «نفليه» نيز از مصنفات شهيد اول (ره) است كه شرحهاي بسياري، همانند كتاب ديگرش - الفيه - بر آن نوشته شده است، كه از آن جمله شرح شهيد ثاني (ره) است كه شرحي مختصر مي باشد.


بازگشت