تعقيبات نماز


تعقيبات نماز از مهمات و مكملات نماز است. در اين مورد مطالب زيادي از قرآن اذكار دعا نماز رسيده كه بعضي از علماي شيعه در صدد جمع آن ها برآمده اند و كتاب هاي زيادي در اين زمينه به رشته تحرير در آمده اند، ولي من بعضي از اين ها را براي اهل علم كه اكثر اوقاتشان را صرف تحصيل علم و يا تدريس آن مي كنند انتخاب نمودم كه بعضي از آن ها مخصوص تعقيب نماز، و بعضي ديگر خصوصيتي بر آن نيست از آن جمله صلوات پس از سه بار تكبير بعد از سلام نماز است، و صورت آن چنين است: «اللهم صل علي محمد و آل محمد حتي لا يبقي من صلاتك شي ء و ارحم علي محمد و آل محمد حتي لا يبقي من رحمتك شي ء و بارك علي محمد و آل محمد حتي لا يبقي من البركات شي ء و سلم علي محمد و آل محمد حتي لا يبقي من السلام شي ء» [1] .

دعا بر حجت خدا در زمين «و عجل لوليك الفرج و ارنا فيه و في أهل بيته و شيعته و رعيته و عامته و خاصته ما يأمل و في أعدائه ما يحذرون» [2] .



[ صفحه 478]



پس از آن دعا مي كند براي استاد خود و والدين و جماعتي از خويشان و برادران ديني و عموم مؤمنين، سپس اين دعا كه از حضرت امام باقر عليه السلام رسيده است قرائت مي كند: «اللهم اني أسئلك من كل خير أحاط به علمك و أعوذ بك من كل سوء أحاط به علمك اللهم اني اسألك عافيتك في اموري كلها و أعوذ بك من خزي الدنيا و عذاب الآخرة» [3] و بعد بخواند: «اللهم اني أسالك الجنة و الحور العين برحمتك يا أرحم الراحمين» [4] و بعد بخواند: «اللهم أهدني من عندك و افض علي من فضلك و انشر علي من رحمتك و أنزل علي من بركاتك» [5] و اين دعا را سه مرتبه تكرار كند. سپس نوبت به تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام مي رسد. اخباري كه در فضيلت تسبيح رسيده فراوان مي باشد من جمله از امام صادق عليه السلام روايت شده: «تسبيح فاطمة في كل يوم في دبر كل صلوة احب الي الله من صلوة ألف ركعة في كل يوم» [6] «تسبيح حضرت فاطمه در هر روز پس از هر نماز نزد خدا محبوب تر از هزار ركعت نماز در هر روز است.»

پس از آن فاتحه الكتاب آية الكرسي آيه: (شهد الله) [7] و آيه: (قل اللهم مالك



[ صفحه 479]



الملك) تا (بغير حساب) [8] را قرائت كند. از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرمود: «هنگامي كه خداوند اراده كرد فاتحه الكتاب، آيه الكرسي، (شهد الله) و (قل اللهم مالك الملك) را اين ها به عرش چنگ انداختند در حالي كه بين آنها و خدا حجابي نبود، و گفتند: اي پروردگار ما را به دار گناه و سراي معصيت و به ميان كساني كه معصيت تو مي كنند، فرود مي آوري، در حالي كه ما به طهور و قدس تو متعلق هستيم. در اين هنگام خداوند مي فرمايد: به عزت و جلالم قسم كه هيچ بنده اي نباشد كه شما را پس از هر نماز قرائت كند مگر كه او در حظيره القدس بر آنچه در اوست ساكن گردانم، و به عين مكنون خود در هر روز هفتاد مرتبه به او نظر كنم و در روز هفتاد حجاب براي او بردارم كه كمترين آن مغفرت و آمرزش او باشد، و او را از هر دشمني مصون دارم، و او را پيروز گردانم و مانعي براي داخل شدنش به بهشت نيست مگر مرگ.» [9] پس از آن اين دعا را بخوان:

«سبحان الله كلما سبح الله شي ء و كما يحب الله أن يسبح و كما هو اهله و كما ينبغي لكرم وجهه و عز جلاله. و الحمدلله كلما حمدالله شي ء و كما يحب الله أن يحمد و كما هو أهله و كما ينبغي لكرم وجهه و عز جلاله و لا اله الا الله كلما هلل الله شي ء و كما يحب الله أن يهلل و كما ينبغي لكرم وجهه و عز جلاله و الله أكبر كلما كبر الله شي ء و كما يحب الله أن يكبر و كما ينبغي لكرم وجهه و عز جلاله سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر علي نعمة أنعم بها علي و علي كل



[ صفحه 480]



أحد ممن كان أو يكون الي يوم القيامة اللهم اني أسألك أن تصلي علي محمد و آل محمد و أسألك خير ما أرجو و خير ما لا أرجو و أعوذبك من شر ما أحذر و من شر ما لا أحذر.» [10] .

پس از آن سه مرتبه سوره توحيد را قرائت كرده، و آن را به پيشگاه حضرت صاحب الامر هديه مي نمايد. سپس اين دعا را مي خواند:

«اللهم عرفني نفسك فانك أن لم تعرفني نفسك لم أعرف رسولك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ظللت عن ديني» [11] .

اين تفصيل دعاها و اذكاري است كه براي تعقيبات نمازهاي پنج گانه اختيار نموده ام. در فضيلت هر يك از اين ها اخبار و رواياتي رسيده كه ما به خاطر اختصار از ذكر آن ها چشم مي پوشيم. ولي براي نماز صبح تعقيبات بيشتري در اخبار آمده است كه از آن جمله است دعاي عهد و گفتن ده مرتبه: «أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريك له الها واحدا فردا صمدا لم يتخذ صاحبة و لا ولدا.» [12] .

در كتاب آمده: «و اثنا عشر مرات...» و ده مرتبه اين دعا را بخواند:

«أللهم ما أصبحت لي من نعمة أو عافية في دين أو دنيا فمنك وحدك لا



[ صفحه 481]



شريك لك لك الحمد و لك الشكر بها علي يا رب حتي ترضي و بعد الرضا» [13] .

و دوازده مرتبه سوره توحيد را قرائت كند [14] ، و هفت مرتبه اين ذكر را بگويد:

«بسم الله الرحمن الرحيم - لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم و ابتدء كل يوم بين يدي عجلتي و نسياني بسم الله و بالله ما شاء الله لا قوة الا بالله» [15] .

و ده مرتبه: «سبحان الله العظيم و بحمده لا حول و لا قوة الا بالله» [16] .

و سه مرتبه: «سبحان الله ملأ الميزان و منتهي العلم و مبلغ الرضا و زنة العرش» [17] .

و سه مرتبه: «اللهم أنت ربي لا شريك لك أصبحنا و أصبح الملك لله سبحان الله و بحمده و سبحان الله العظيم و أستغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم ذوالجلال و الاكرام و أسئله أن يصلي علي محمد و آل محمد و أن يتوب علي توبة عبد ذليل خائف فقير بائس مسكين مستكين مستجير لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حياتا و لا نشورا. و أستغفر الله الذي لا اله الا هو الرحمن الرحيم بديع



[ صفحه 482]



السموات و الأرض من جميع جرمي و ظلمي و اسرافي علي نفسي و أتوب اليه» [18] .

و هفتاد مرتبه: «أستغفرالله ربي و أتوب اليه» [19] .

و ده مرتبه: «أعوذ بالله السميع العليم من همزات الشياطين و أعوذ بك رب أن يحضرون ان الله هو السميع العليم» [20] .

و صد مرتبه: «لا اله الا الله» و ده مرتبه هم بر اين صد مرتبه بيفزايد. سپس



[ صفحه 483]



دعاي صباح را كه از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده [21] بخواند، همه اين ها در باب ادعيه و اذكار است. افضل از همه اين ها تفكر است، به خصوص بعد از نماز صبح و مغرب كه بر چند وجه است:

از جمله فكر در محاسبه نفس در مورد گناهان گذشته، و مرتب ساختن وظايف امروزي كه در ابتداي آن است، و تدبير در دفع موانع ياد خدا و مشغله هايي كه باعث دوري از خير و كمال مي شود، و حاضر ساختن نيات صالحه در ذهن و اعمال و رفتار آن روز درباره خود و ديگر مسلمانان، و تفكر در نعمت هاي خدا كه به او عنايت شده تا معرفتش به آن ها زياد، و بر وجود آن ها شاكر و سپاسگزار باشد.

هم چنين تفكر درباره عقوبت هايي كه ممكن است هر لحظه او را در برگيرد، تا معرفتش نسبت به قدرت خدا و ترس از او نسبت به اين كه موجبات اين عقوبت را براي خود فراهم كند، زيادتر شود. و به فكر مرگ باشد همان گونه كه در محلش به تفصيل بيان شد، يا اين كه در پي شناخت نفس برآيد و در اسرار هستي و صفات الهي و اسمائي به تفكر بپردازد. اگر اهل اين گونه مطالب است تفكر در اين امور شعبه هاي زيادي دارد، و براي هر شعبه اي اهلي مخصوص به آن هست.

در خبر آمده است: تفكر يك ساعت از عبادت يك سال بهتر است. [22] و در بعضي از روايات از عبادت هفتاد سال بهتر دانسته شده [23] كه اين اختلاف پاداش احتمال دارد كه از جهت اختلاف انواع تفكر باشد.

اما سر اين كه تفكر بهتر از عمل است اين مي باشد كه حقيقت تفكر همان ذكر و



[ صفحه 484]



يادآوري است كه اين امر سبب زيادي معرفت و محبت مي شود؛ زيرا فكر كليد معرفت است، و معرفت سبب آشكار شدن معروف و شهود آن مي شود و شناخت و شهود سبب محبت است؛ زيرا قلب تا جمال و جلال و خيري نبيند و معتقد نباشد، دوست دار آن نمي شود و چنين معرفتي و شناختي جز به صفات جميله و جليله خداوندي ميسر نيست، و كليد آن فكر است، اگر چه ذكر هم باعث محبت و دوستي مي گردد، ولي فرق بين اين دو محبت فرق بين خبر و ديدن است؛ زيرا تفكر كليد كشف و شهود است و اين از ذكر برنمي آيد هر چند كه ذكر موجب محبت و انس مي شود.

از امور مهم در تعقيبات نماز، سجده شكر است؛ چرا كه توفيق يافته كه نمازي به جا آورد، و در فضيلت آن روايات بسياري رسيده است. [24] هم چنين در انجام نوافل تأكيد زياد شده است چرا كه اگر در اقبال و توجه به خدا در نمازهاي واجب نقصي باشد با انجام نوافل مي توان آن را كامل گردانيد. شايسته است كه تا به حد امكان و توانايي ترك نشوند، اگر چه به كوتاه ترين شكل ممكن كه مي توان آن را به جا آورد، حتي در حال رفتن در پي كار و كسب خود. [25] .

وقت نوافل ظهر و عصر تمام روز است بنابر اقوي؛ در انجام نوافل سفارش بسيار شده بگونه اي كه در بعضي از روايات از ترك آن به معصيت تعبير شده [26] و در



[ صفحه 485]



جايي ديگر انجام آن از نشانه هاي شيعه دانسته شده است. براي بنده اي كه مواظب مراسم و آداب عبوديت است، شايسته است كه در حق نوافل كوشش و سعي زياد كند؛ چرا كه اداي حقوق واجب از جهت اين كه در ترك آن عقابي معين شده چنين است كه گويا اطاعت اجباري است ولي اداي نوافل طاعتي اختياري است و براي بنده مواظبت از اين جهت مهم تر است. بلكه اهتمام بر نوافل از توجه بنده در واجبات پرده برمي دارد كسي كه نوافل را انجام مي دهد زبان حالش چنين است كه او در انجام واجبات هم تنها هدفش امتثال امر و تقرب به خداي متعال است، نه ترس از عقوبت ترك آن.



[ صفحه 486]




پاورقي

[1] المجتني من الدعاء المجتبي: ص 38.

[2] در منابع و مآخذ ادعيه پيدا نشد.

[3] كافي: ج 2، ص 578 (با عبارت اعوذ بك من كل شر...): معاني الاخبار: ص 394 و بحارالانوار: ج 83، ص 33.

[4] كافي: ج 2، ص 578 (با عبارت اعوذ بك من كل شر...): معاني الاخبار: ص 394 و بحارالانوار: ج 83، ص 33.

[5] كافي: ج 2، ص 578 (با عبارت اعوذ بك من كل شر...): معاني الاخبار: ص 394 و بحارالانوار: ج 83، ص 33.

[6] مستدرك الوسائل: ج 5، ص 35.

[7] (شهد الله أنه لا اله الا هو و الملائكة و أولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم). (آل عمران: آيه ي 18).

[8] (قل اللهم مالك الملك تؤتي الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك علي كل شي ء قدير - تولج الليل في النهار و تولج النهار في الليل و تخرج الحي من الميت و تخرج الميت من الحي و ترزق من تشاء بغير حساب) سوره ي آل عمران: آيه ي 26 و 27.

[9] مستدرك الوسائل: ج 5، ص 68 - 67، ح 5376.

[10] مصباح المتهجد: ص 52 (با كمي اختلاف).

[11] كمال الدين: ج 2، ص 342 و 512، بحارالانوار: ج 52، ص 146.

[12] محاسن: ج 1، ص 51، مصباح المتهجد: ص 59 - 58 «من قال بعد الفريضة من الصلاة قبل ان يزول ركبيته «اشهد ان لا اله الا الله... عشر مرات محا الله عنه اربعين الف الف سيئة و كتب الله له اربعين الف الف حسنة...».

[13] مصباح المتهجد: ص 210 و بحارالانوار: ج 83، ص 147.

[14] بحارالانوار: ج 89، ص 359 «من قرأ قل هو الله احد بعد صلاة الصبح عشرة مرة فكانما قرأ قرآن اربع مرات و كان افضل اهل الزمن اذا اتقي».

[15] اين عبارت در منابع به صورت دو ذكر مستقل آمده و در ذكر اول يعني بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم گفتن هفت بار وارد شده و براي ثواب آن فرموده اند: «كسي كه اين ذكر را هفت بار بعد از نماز صبح بگويد هفتاد نوع بلا از او دفع مي شود» (امالي طوسي: ص 415 و بحارالانوار: ج 83، ص 95). اما قسمت دوم عبارت، گفتن هفت مرتبه وارد نشده. (مصباح المتهجد ص 205 و بحارالانوار: ج 83، ص 142 با كمي اختلاف در عبارت).

[16] ثواب الاعمال: ص 159 و جامع الاخبار: ص 92 و بحارالانوار: ج 83، ص 19.

[17] مصباح كفعمي: ص 84 و بحارالانوار: ج 84، ص 160 و المجتني: ص 38 (با كمي اختلاف در عبارت).

[18] عبارتي با اين مضمون در منابع وجود ندارد بلكه اين دعا تركيبي از سه ذكر است كه عبارتند از: يا سلمان اذا اصبحت فقل: «اللهم أنت ربي لا شريك لك، اصبحنا و اصبح الملك لله» قلها ثلاثا و اذا اميت فقل مثل ذلك فانهن يكفرن ما بينهن من خطيئة. (امالي مفيد: ص 288 و امالي طوسي: ص 186 و بحارالانوار: ج 83، ص 248). من قال سبحان الله و بحمده و سبحان الله العظيم مرة اذا اصبح... (فلاح السائل: ص 223. من قال في دبر صلاة الفريضة قبل ان يثني رجليه. استغفرالله الذي لا اله الا هو الحي القيوم ذوالجلال و الاكرام و اتوب اليه ثلاث مرات غفر الله عزوجل له ذنوبه و لو كانت مثل زبد البحر (كافي: ج 2، ص 521 و بحارالانوار: ج 83، ص 5). من قال بعد صلاة العصر في كل يوم مرة واحده (استغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم الرحمن الرحيم ذوالجلال و الاكرام اسئله ان يتوب علي توبة عبد ذليل خاضع فقير بائس مسكين مستكين.... و لا حياتا و لا نشورا امر الله تعالي الملكين بتخريق صحيفة كائنة ما كان (فلاح السائل: ص 201 و بحارالانوار: ج 83، ص 82 (و من قال كل يوم اربع مائة مرة بعد شهرين متنابعين رزق كنزا من علم او كنزا من مال و هو استغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم بديع السموات و الارض و من جميع جرمي و ظلمي و اسرافي علي نفسي و اتوب اليه (مصباح كفعمي: ص 63».

[19] «من استغفر الله بعد صلاة الفجر سبعين مرة غفر الله له و لو عمل ذلك اليوم اكثر من سبعين الف ذنب». (خصال: ج 26، ص 581 و ثواب الاعمال: ص 165).

[20] دعاي هنگام طلوع و غروب خورشيد كه امام صادق عليه السلام فرموده اند ده مرتبه بگو: «لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيي و يميت و يميت و يحيي و هو حي لا يموت بيده الخير و هو علي كل شي ء قدير» و ده مرتبه بگو: «اعوذ بالله السميع العليم...» اگر اين امر را فراموش كردي همان گونه كه نماز را قضا مي كني، قضاي آن را به جا آور. (تفسير عياشي: ج 2، ص 45 و بحارالانوار: ج 83، ص 261 و وسايل الشيعه: ج 7، ص 120).

[21] مفاتيح الجنان: فصل ششم از باب اول در ذكر برخي از ادعيه مشهوره و بحارالانوار: ج 84، ص 339.

[22] تفسير عياشي: ج 2، ص 208 و بحارالانوار: ج 68، ص 227.

[23] اوصاف الاشراف: ج 2، ص 47 و رياض السالكين: ج 3، ص 370.

[24] فقيه: ج 1، ص 334 - 333 و بحارالانوار: ج 83، ص 205.

[25] تهذيب: ج 3، ص 230 - 228.

[26] روايتي به مضمون عاصي بودن تارك نوافل در جوامع روايي پيدا نشد، اما در برخي از روايات مانند عبارت: «مستحفا متهاونا لسنة رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم» در مورد تارك نافله ليل به كار رفته است. (كافي: ج 3، ص 454، ح 13 و تهذيب: ج 2، ص 11، ح 35).


بازگشت