در بيان معناي صلوات و فوائد آن


در باب صلوات از آنچه درباره آن گفته شد غفلت نكن و آن اين كه، صلوات تو بر پيامبر مي بايد از قبيل نمازت كه براي خدا است، باشد؛ زيرا نماز عبارت از خدمت و عبوديت و ميل و رغبت، از سوي بنده، نسبت به پروردگار است و اظهار اين امور نسبت به خداي متعال، با انجام نماز است كه تحقق مي يابد. هم چنين صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عبارت است، از خدمت و تواضع و ميل و رغبت به محضر آن بزرگوار و صورت تمام اين ها، در همان طلب صلوات، براي او از خداوند متعال نهفته است.

مطلب ديگر، لزوم وصل صلوات پيامبر به صلوات خداوند، و طاعت او به طاعت پروردگار است؛ زيرا كه او، پس از ذات اقدس حق، ولي نعمت هاي خداوند، بر بندگان و واسطه فيض اقدس حضرت حق و خليفه خدا و جنب الله و باب الله و وجه الله است، كه اولياي خدا، رو سوي آن مي كنند و بعد از او، خلفاي معصوم آن بزرگوار، كه اميرالمؤمنين، و يازده فرزند آن حضرت باشند، قرار دارند.

لذا انسان، نبايد از بركات و فوائدي كه در معرفت حرمت و جلالت آن حضرت است، غافل بماند و هر كس به اين حقيقت، معرفت پيدا نكند، از فوائد صلوات بر پيامبر، محروم خواهد بود؛ چرا كه معرفت اينان، از مهمات امور است. و در اين زمينه، روايات بسياري رسيده كه مي تواني به آن ها مراجعه كني، [1] و درست گفته است، كسي كه مي گويد: «تمام خير در كمال معرفت به آن ها است»؛ زيرا براي شناخت كنه حق تعالي، راهي نيست و تنها شناخت، كه براي ما دست يابي به آن



[ صفحه 464]



ممكن است، كه آخرين مرتبه سعادت و افضل درجات دين هم همين است، بلكه فضيلتي، به پاي آن نمي رسد، همان شناخت اسماي خداوندي است، و آل پيامبر، اسماي حسناي خداوند هستي بلكه اسم اعظم، چيزي جز حقيقت آن ها، نيست، پس كسي كه شناخت به حقيقت آن ها پيدا كرد، به مقصود رسيده و رستگار شده است، و اين، به جهت آن است كه، شناخت، جز به وصول به معرفت و قرب و نزديكي به او، حاصل نمي شود، و اين، همان مقصد عالي و مقام والا و كرامت عظمايي است كه فوق آن، نه در دنيا و نه در آخرت، مرتبه اي نيست.

در فضيلت صلوات بر پيامبر، اخبار زيادي رسيده است، كه ما، به يك خبر آن قناعت مي كنيم. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم، وعده داده است كه، «هر كس، يك بار، بر او صلوات بفرستد، او ده بار بر او درود بفرستد!» [2] در روايتي، در كافي، به استناد از امام صادق عليه السلام، روايت نموده كه: «هرگاه نام پيامبر برده شد، بسيار بر او صلوات بفرستيد؛ به درستي كه هر كس، يكبار بر پيامبر صلوات بفرستد، خداوند در هزار صنف و دسته از ملائكه، بر او هزار بار، درود بفرستد، و موجودي از آفريده ها باقي نمي ماند، مگر اين كه به خاطر صلوات خدا و ملائكه، بر آن بنده، بر او درود مي فرستند».

آن كس كه اين را بشنود و به اجر و پاداشي كه در آن، بيان شده، رغبت نكند، او جاهل مغروري است كه خدا و رسول و اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، از او بيزارند.» [3] در حديثي از رسول خدا رسيده است: «هر كس نزد او نام من برده شود و بر من صلوات



[ صفحه 465]



نفرستد، داخل آتش شود، و خدا او را از رحمت خود دور گرداند.» [4] .

مي گويم: كسي كه بر پيامبر، درود بفرستد و سلام گويد، بايد مراقب عملش باشد كه با صلوات و سلام او در تضاد نباشد؛ چرا كه روح صلوات، تحيت و اكرام است، و روح سلام همان است كه در مصباح الشريعه حكايت شده. معناي صلوات و سلام، مخالف با اذيت و آزار است، پس هنگامي كه بر پيامبر و آل او درود فرستادي و با زبان، سلام گفتي، پس مواظب باش كه با عملت او را آزار ندهي، كه در نتيجه گفتارت با عملت مخالف خواهد بود؛ زيرا، اخبار زيادي در مورد عرضه اعمال تو بر رسول خدا و ائمه عليهم السلام، وارد شده است. [5] .

پس حالت چگونه خواهد بود هنگامي كه آن ها، اعمال قبيح و معصيت از تو ببينند؟ و اگر در ميان اعمالت، ظلم و ستم بر شيعيان و عترت آن ها مشاهده كنند، آيا اين گونه اعمال، موجب آزار و اذيت آن ها نمي شود؟ آيا چنين رفتاري، در تضاد با صلوات و سلام بر آن ها نيست؟ و اگر زبانت، مخالف با عمل و قلبت باشد، اين چيزي جز نفاق نيست كه بايد از آن به خدا پناه برد.

به تحقيق كه از اهل مراقبه حكايت شد كه مدتي براي جمعي از برادران ايماني اش دعا مي نمود، در اين هنگام پدرش مرد و مالي از او به اين فرد به ارث رسيد. گفت: «من كه با برادرانم، در مورد نعمت هاي اخروي، كه باقي و هميشگي است، مواسات داشتم، چگونه در اين متاع دنيا، كه فاني و از بين رفتني است، نسبت به آن ها بخل بورزم؟» پس، تمام ارثي كه از پدر، به او رسيده بود، بين همان افرادي كه برايشان



[ صفحه 466]



دعا مي كرد تقسيم نمود.

مي گويم: كسي كه نسبت به زخارف و متاع دنيوي برادران ايمانيش حسد ورزد، چگونه ممكن است راغب باشد، كه خداوند، كرامات عالم آخرت را به برادر ايماني اش عطا كند؟ و كسي كه نمي تواند ببيند چيزي از اين متاع دنيوي در دست برادرش است، چگونه مي تواند مشتاق اين باشد كه نعمت هاي بزرگ اخروي، نصيب آن فرد گردد؟ آيا اين، محال نيست؟

اما اين كه مردم، در دعاي براي بهشت، نسبت به ديگران، بذل و بخشش دارند و نسبت به بذل و بخشش متاع دنيا، بخيل و حسود هستند؛ به خاطر اين است كه اعتقاد به تأثير دعا ندارند و اين از عدم اطمينانشان، به وجود نعمت هاي اخروي نشأت مي گيرد.


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 26، ص 2، باب 14.

[2] جامع الاخبار: ص 58، مستدرك الوسائل: ج 5، ص 351 و ج 4، ص 61 و بحارالانوار: ج 58، ص 83.

[3] كافي: ج 2، ص 492 و ثواب الاعمال: ص 154 و بحارالانوار: ج 17، ص 30.

[4] كافي: ج 2، ص 495، ح 19 و امالي صدوق: ص 580.

[5] ر. ك: كافي: ج 1، ص 219.


بازگشت