در بيان سجده


حال از ديدن اداء حق ادب عبوديت ترقي مي كني و به مقام قرب الهي خدا مشرف مي شوي، و پروردگارت را از داشتن شريك بزرگ بشمار، گويا وقتي قرب به خدا برايت حاصل شد انوار جمال يكتايي براي تو روشن مي شود، و وجود همه ي خلايق در پيشگاه او مضمحل و متلاشي مي شوند، و بزرگ مي شماري پروردگارت را از اين كه براي او شريكي در كمال باشد، و به رو افتي در حالي كه براي عظمتش به سجده مي روي، و از همه چيز روي گردان شده و منزه بداني خدا را از هر چه كه توهم شود از نقايصي كه در تضاد با كمال اند، حتي شريك در وجود حقيقي و خارجي. و گويا در وجود جز خدا را نبيني و اين كه وجودهاي همه ممكنات همانند سرابي اند در بيابان خشك كه انسان تشنه آن را آب مي پندارد. و بداني كه وجود جهان گويا وجود خيالي است، و وجود حقيقي عيني خارجي همان وجود خداي متعال است بلكه توجه و التفاتي به غير خدا نمي كني.

در مصباح الشريعه آمده: امام صادق عليه السلام فرمود: «هرگز زيان نديده آن كه حقيقت سجده را به جا آورد ولو اين كه يك بار در عمرش باشد، و رستگار نشد هر



[ صفحه 452]



كس كه با پروردگارش خلوت كرد در مثل چنين حالي (سجده) همانند فريبنده ي خويشتن، و غافل و بي خبر از آن چيزهايي كه خداوند براي سجده كننده گان فراهم كرده، شادماني و انس در دنيا و راحتي در آخرت، هرگز از خدا دور نيست آن كه تقربش در سجده را به خوبي انجام داده باشد، هرگز نزديك به خدا نيست هر كس ادب حضور پروردگار را رعايت نكرده، و احترام خدا را با دلبستگي به غير او در حال سجده هايش، ضايع كرده باشد. و سجده كن سجده هاي كساني كه براي خدا خوار و ذليل و فروتني دارند، و بداند او از خاكي آفريده شده كه خلق خدا آن را زير پا نهاده و بر آن راه مي روند، و از نطفه اي آفريده شده كه همه از آن متنفرند.

به درستي كه خداوند معني سجده ها را سبب نزديك شدن به او با دل و درون و روح قرار داده، پس هر كه به خدا نزديك شود از غير او دور مي شود. آيا نمي بيني سجده محقق نمي شود جز با پوشيده ماندن از همه ي اشياء، و پنهان ماندن از هر چه را كه چشم ها مي بينند. روح سجده هم چنين است، پس هر كس در نمازش دلش به چيزي غير خدا بسته باشد به آن چيز نزديك است و از حقيقت آنچه را كه خداوند از او در نمازش خواسته دور است. خداوند متعال فرمود: (ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه) «خدا براي يك شخص در درونش دو دل قرار نداده.» پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خداي متعال فرمود: اطلاع بر قلب بنده ام پيدا نمي كنم كه در آن حب اخلاص براي اطاعت از من، و طلب رضايت خودم را بيابم، مگر اين كه تدبير و تقدير امورش را به عهد مي گيرم و به او نزديك مي شوم، و هر كس در نمازش به غير من فكر كند از كساني است كه خودش را به استهزاء گرفته و اسمش در ديوان



[ صفحه 453]



زيان كاران نوشته مي شود.» [1] .

مي گويم: در الفاظ روايت دقت كن شايد آن را دليل بر آنچه كه ما ذكر كرديم از معني حقيقت سجود بگيري. و معني اين جمله را كه: «هر كس آن را ولو يك بار در عمرش به جا آورد زيان نكرد» مناسبت ندارد، مگر با آنچه كه ما گفتيم. همان گونه كه كلام امام عليه السلام «انس العاجل (انس در دنيا) به گفتار ما اشاره دارد، و انس جز با تجلي محبوب و اصول به او حاصل نمي شود.

هم چنين است اين فرموده اش: با پروردگارش خلوت كرده. و نيز اين فرموده اش: خداوند معني سجود را سبب نزديك شدن به او قرار داده با قلب و سر و روح» اين ويژگي و خصوصيت در غير آنچه ما بيان كرديم، نيست؛ زيرا تقرب به درون و روح جز به آنچه كه ما بيان كرديم، نمي باشد.

گرچه اين فرموده ي امام عليه السلام كسي در نماز قلبش به چيزي غير خدا دل بسته باشد به غير خدا نزديك است» - يا آخر فرموده ي امام - ظاهر در اين است كه حضور قلب در همه ي حالات نماز از افعال و گفتار نماز لازم است. ولي با دقت و تأمل مي يابيم كه اين جمله ي آخري گويا براي بيان دستور كلي براي همه ي اجزاي نماز است، و آن حضور قلب است و همين امر اقتضا دارد كه حال سجود همان گونه باشد كه ما گفتيم؛ زيرا مثلا حضور قلب در قيام اقتضا دارد توجه نمودن به مقام عبوديت و ربوبيت را، و در ركوع اقتضا دارد توجه شود كه قدرت از غير خدا نفي شده است و حضور مناسب در سجود فاني شدن از همه چيز و حضور در پيشگاه پروردگار متعال و اين همان است كه ما در معني سجود گفتيم.



[ صفحه 454]



خلاصه، پنهان شدن بدن از غير، در حالت سجود ظاهري، و پنهان شدن با قلب و سر و روح (در سجود باطني) ممكن نيست جز به آنچه ما بيان كرديم.

با توجه به اين نكته از آنچه در بخش اخير روايت آمده غافل مشو از وعده اي كه خداوند به دوست دار اخلاص داده تا چه رسد به مخلصين، و اگر عاجز هستي از تحصيل اخلاص پس لااقل بپرهيز از سستي كردن در دوست داشتن اخلاص، تا اين كه محروم شوي از كرامت تصدي تدبير امورت به دست خداوند متعال و در نمازت از استهزاءكنندگان به خودت باشي، و به زيان ديده گان ملحق شوي.


پاورقي

[1] مصباح الشريعه: ص 92 - 91 و بحارالانوار: ج 82، ص 136.


بازگشت