در باب قيام و آداب ظاهري آن


انسان در برابر خدا، براي خدمت و عبادت و اظهار بندگي با دل و همه اعضاء و جوارح ايستاده است. و كمال ايستادن و قيام بدن اين است كه با اطمينان و آرامش، و هيبت و حيا بايستد، در حالي كه سر خود را پائين انداخته و به سجده گاه مي نگرد، و گردن و پشت خود را راست كرده دستان خود را به روي ران هايش گذارده، و با دستهايش بازي نمي كند، پاها را بالا و پائين نمي برد. و سر انگشتان پاهايش به سمت قبله است، در يك رديف گذاشته ميان دو پايش را يك انگشت تا يك وجب فاصله انداخته، و بر جاي خود ثابت ايستاده است.

كمال حضور قلب ابتدا به ياد قول خداوند بودن است كه فرمود: (الذي يراك حين تقوم) [1] «خداوندي كه وقتي مي ايستي تو را مي بيند» و سپس سكون و آرامش الهي بر قلب، كه تحت فرمان خداوند است و خجالت و شرم، از درك كوتاهي و تقصير در اهتمام به انجام حق بندگي، به اندازه توان، در حالي كه با دستهايي آويزان و پاهاي جفت شده اشاره به مقام بندگي مي كند، و با دو قدم خوف و رجاء ايستاده



[ صفحه 287]



و با پائين انداختن سر، قصد تنفر و بيزاري از تكبر و جاه طلبي كند، و به ياد هراس ديدار با خداوند باشد، و خود را چنين بداند كه ناگزير بايد در مقابل پادشاهي از پادشاهان دنيا بايستد، در حالي كه خود را مقصر و خائن مي بيند، در اين صورت چه حالي خواهد داشت؟ چگونه با تمام وجودش نظاره گر عتاب و خطاب الهي و رد و قبول او باشد؟ و چگونه دست و پا و جوارح او آرامش يابد؟ [2] .

و هنگامي كه نفسش عادت به لهو و لعب و بيهودگي دارد او را همراهي ننمود لااقل به اندازه حضور در مقابل سلطاني، با خشوع و آرامش بايستد در حالي كه در برابر پادشاه و سلطان سلاطين قرار خواهد گرفت، بايد كه نفس خود را مورد عتاب قرار داده بگويد:

«اي خبيث! من شرم مي كنم كه اين خداوند بزرگ مرتبه در نظرت از بنده مملوكي كه قادر و مالك بر نفع و ضرر، و مرگ و زندگي خودش هم نيست، پست تر و بي ارزش تر باشد! تا كي مرا به راه هلاكت خواهي كشاند؟ و مرا در نزد مالك و مولي و آقايم، خوارترين هلاك شوندگان قرار مي دهي؟

اگر شرم نداري و از خطا و جفا متأثر نمي شوي، پس بر توست كه از بدي



[ صفحه 288]



جايگاهت و بد حاليت به خاطر زشت كاريهايت بترسي.»

و در روايت چنين آمده است كه قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «اما يخاف من يحول وجهه في الصلاة أن يحول الله وجهه وجه الحمار» [3] پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «آيا نمي ترسد كسي كه در نماز صورتش را اين طرف و آن طرف مي چرخاند، اين كه خداوند رويش را به صورت الاغي درآورد؟»

بعضي از اهل تحقيق در اين باره گفته اند: منظور سخن حضرت اين است كه كسي كه در نماز صورت قلبش را از خداوند، و عظمت و بزرگي اش برمي گرداند آيا نمي ترسد كه خداوند غفلتش را پايدار ساخته و صورت قلبش مانند قلب الاغ شود؟

خلاصه هول و هراس ايستادن در پيشگاه الهي امري عظيم است.

روايت شده است كه امام حسن عليه السلام، هنگام ياد ايستادن در پيشگاه خداوند مي گريست. و وقتي از گريه آن حضرت، هنگام وفاتشان سؤال شد، فرمودند: «گريه من از هراس ايستادن در پيشگاه خداوند است!» [4] .



[ صفحه 289]




پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 81، ص 222 و مصباح المتهجد: ص 126.

[2] عالم رباني و فقيه فرزانه شهيد ثاني در كتاب اسرار نماز خود در مورد قيام مي فرمايد: وظيفه ي اوليه ي او آن است كه به خاطر بگذراني كه ايستاده اي در برابر خداوندي كه مطلع بر اسرار تو و عالم است به تمام آن چيزها، خواه ظاهر كني، خواه بپوشاني آن ها را، و او نزديك تر است به تو از رگ گردنت. پس عبادت كن او را چنان كه گويا مي بيني او را، اگر تو او را نمي بيني، او تو را مي بيند، و بر جاي دار دلت را نزد او، هم چنان كه راست داشته اي بدنت را، و سرت را پايين انداز كه بلندترين اعضاي توست در حالي كه ساكت و بيچاره باشي، و لازم ساز بر دلت تواضع و خشوع و خاكساري را و از سربلندي و تكبر كنارگيري كن، و هم چنانكه سرت را به پايين انداخته اي و قيام كن در مقابل او مانند قيام در برابر پادشاهان....

[3] بحارالانوار: ج 81، ص 211.

[4] كافي: ج 1، ص 461 و مستدرك الوسائل: ج 7، ص 260.


بازگشت