مسؤليت علماء اخلاق در بيان خوف و رجا


و خلاصه، آيات و اخبار زيادي در باب تقويت حس اميدواري به رحمت الهي، وارد شده است. اما علماء اخلاق از خوف اين كه مبادا وقتي مردم درباره رجاء و اميدواري به رحمت خدا مي شنوند، به ورطه ي ترك عمل و بي مبالاتي در



[ صفحه 282]



دين گرفتار نشوند، از گفتن درباره رجاء خودداري مي كنند، ولي حق اين است كه بايد در اين زمينه پيروي از روش انبياء عظام الهي نمود كه هم خوف را و هم رجاء را بيان مي نمودند. البته با ملاحظه حال شخص، اگر كسي را مي ديدند كه كسالت و بي مبالاتي در دين دارد بيشتر بيان آنان، ذكر اسباب خوف بود، تا او را با تازيانه خوف، به جاده واقعي و مستقيم بكشند.

اگر احيانا با كسي كه خوف بر او غالب شده روبه رو مي شدند به طوري كه حال يأس و نااميدي بر وي غالب شده بود، آيات رحمت و اسباب رجاء را به وي متذكر مي شدند تا او را با اين وسيله از جاده يأس و هلاكت، به راه ميانه و راه روشن هدايت كنند. به درستي كه راه راست و درست - كه خداوند به اين وسيله به بندگانش نعمت داد - اين است كه تا دم مرگ، خوف و رجاء، در آن مساوي باشد. پس بهتر اين است كه گفته هاي درباره خوف ترك شود؛ زيرا خوف به خودي خود از صفات زيبايي نيست تا به آن دامن زد، و فقط در مورد ممانعت از شهوات و معاصي به كار مي آيد، و وقتي انسان از اين دنيا رفت و وقت عمل به سرآمد هيچ حسن و مزيتي نخواهد داشت؛ زيرا باعث تيرگي شوق ديدار پروردگار و لذت انس با خدا مي شود، و لذا ضرر دارد. و به همين خاطر است كه گفته شده عمل نمودن با اميد به رحمت خدا، بهتر از عمل از روي خوف است؛ زيرا رجاء، باعث زيادي محبت به خدا و تقويت لذت انس با خدا مي شود.

البته اهل محبت خوفي دارند كه از خوف هر گروهي، سخت تر و شديدتر است، و آن خوف و هراس ايستادن در نزد پروردگار و اعراض و روي گرداندن خدا از بنده، و حجاب از لقاء پروردگار است. ولي اين خوف پنهان است كه باعث برهم زدن اسباب لذت و انس با پروردگار نمي شود، و كم تر مورد نياز آنان قرار مي گيرد، و



[ صفحه 283]



گاهي خداوند آنان را به اين خوف دچار مي كند، تا اضطراب و نگراني از اين ها ظاهر شود، و خداوند به اين وسيله به وجود آنان بر ملائكه مباهات مي كند.


بازگشت