سبب بدعاقبتي به فسق و گناه


سبب بسته شدن پرونده عمل انسان با فسق و گناه اين است كه با وجود اين كه ايمان قوي دارد مرتكب گناه شده، غرق در شهوات شود و اين باعث تجسم هوس خويش به هنگام اضطراب روح و ضعف عقل شود، و به آن ها تمايل نشان دهد در



[ صفحه 264]



حالي كه رغبت به معصيت الهي دارد. لذا از ديدار خداوند محروم گرديده و همين امر سبب عقاب آنان شود، اگر چه كيفري كمتر از كيفر دو گروه اول دارند، و به مقدار غلبه ي سياهي گناهان بر سر قلب، ايمان اندكي براي آن ها مي ماند. نسبت به اينان اميد بخشش و شفاعت مي رود.

كساني كه بسيار ياد خداوند و روز قيامت مي كنند، و مواظبت شان بر اطاعت خدا زياد است از اين خطر به دورند؛ زيرا قلب انسان متمايل به آن چيزهايي است كه محبتش در آن رسوخ نموده؛ چه از امور دنيوي باشد و يا از امور اخروي. حكايت نموده اند بقالي در حين مرگ بوده و اهل و عيالش به او شهادتين را تلقين مي نمودند، و او دائما مي گفت شش تا پنج تا چهار تا. هر چه آن ها كوشش در تلقين شهادت مي كردند، او به تكرار الفاظي كه در طول عمرش به آن ها عادت كرده و در دلش رسوخ كرده بود، ادامه مي داد!

گفته شده است: كه تنها چيزي كه بايد از آن به هنگام مرگ، ترس داشت، خطورات قلبي زشتي است كه بر دل مي گذرد همان چيزي كه پيامبر گرامي اسلام فرمودند: [1] «به درستي كه مردي پنجاه سال، عملش، عمل اهل بهشت است به طوري كه بين او و بهشت تنها به اندازه فاصله دو نوبت دوشيدن شتر نيست، ولي پرونده اش به آنچه در قضاء الهي گذشته ختم مي گردد.» و با همين حال كه براي او مقدر شده از دنيا مي رود. و به همين خاطر بزرگ ترين خوف عارفان از خاتمه ي كار است. و همين امر سبب عقاب و كيفر او شود.

مؤيد حرف ما اين است كه اگر انسان بخواهد احوال صالحين و احوال عبادات



[ صفحه 265]



و طاعات را در خواب ببيند، خيلي مشكل است اگر چه عبادات انسان و اعمال صالحي كه انجام در اين مهم، مؤثر است. در توضيح فرمايش رسول گرامي اسلام، مبادا گمان كني عمل پنجاه سال به نوع عمل اهل بهشت عمل خالص است چه اينكه عمل خالص در مدت پنجاه ساله يقينا انسان را از بدفرجامي نجات خواهد بخشيد، بلكه منظور، عمل ناخالص است؛ زيرا بدعاقبتي از آثار نداشتن خلوص در عمل است؛ مانند عبادت شيطان رجيم و لذا خوف عارفان از جهت اين است كه مبادا اعمال شان خالصانه و صادقانه نبوده باشد. چه اين كه شايد در اخلاص، كوتاهي كرده باشند و عمل شان خالصانه، صورت نگرفته باشد.



[ صفحه 266]




پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 5، ص 195 و محاسن: ج 1، ص 280.


بازگشت