آثار خوف


آثار خوف يا در بدن انسان ظاهر مي شود كه علامت آن زردي چهره و گريه است. يا در جوارح انسان است، و علامتش خودداري از گناهان و مقيد شدن به اطاعت، و جبران و تلافي و به جاي آوردن هر آن چيزي است كه از او فوت شده و از دست داده، و آمادگي براي بندگي خدا در آينده است. و آثار خوف در قلب به فروتني و خشوع و دوري گزيدن از غرور و كينه و حسد است.



[ صفحه 250]



خلاصه خوف مشغوليت دل است به آنچه كه خوف و خطر آن باعث هراس انسان مي شود. و از طرف ديگر همت كردن براي رهاي شدن از شرور آن تا حدي كه ديگر جايي براي ساير اندوه ها باقي نماند، يا حداقل مانند يكي از اندوه ها به حساب آيد نه كمتر از ساير اندوه ها.

چه اين كه خوف - هر خوفي - وقتي بر دل چيره گشته و آن را فراگرفت هر شهوت و رغبت و ميلي را مي سوزاند، و ديگر جايي براي مشغوليت به چيز ديگر باقي نمي ماند انسان همه چيز را فراموش كرده و همه هم و غم انسان مراقبت از آن چيزي خواهد بود كه از آن مي هراسد، و سعي در نجات يافتن از آن دارد. هر دم و هر لحظه اي را غنيمت شمرده چه رسد به ساعت ها و روزها.

كمترين درجه خوف در جوارح ظاهر مي شود، و آن خودداري از محرمات الهي است كه «ورع» ناميده مي شود. مرتبه وسط خوف دوري از مشتبهات است كه مرتبه متقين است، و بالاتر از اين درجه مرتبه كساني است كه از ترس وقوع در كاري كه بايد ترك شود، از انجام كارهاي مباح و بي عيب نيز خودداري مي كنند. و وقتي علاوه بر اين حالت فراغت براي خدمت كردن ضميمه شد، ديگر آنچه كه در آن سكني نمي كند را نمي سازد، و آنچه كه نمي خورند را جمع نمي كند، و به دنياي كه مي داند از آن مفارقت خواهد كرد، توجه ننموده و حتي يك نفس و يك لحظه از عمرش را به غير خدا صرف نمي كند، گفته اند چنين شخصي را سزد كه صديق نامند. [1] .



[ صفحه 251]




پاورقي

[1] خواجه عبدالله انصاري ره در كتاب صد ميدان مي گويد: خوف كنده شدن را اطمينان داشتن به امنيت با مطالعه ي خبر است، و آن را سه درجه است:

درجه اول: خوف از عقوبت است و آن خوفي است كه با آن ايمان صحت يابد، و آن خوف عامه است. و آن از تصديق وعيد (بر عقوبت پروردگار) و از يادآوري جنايت، و مراقبه است به عاقبت زايد.

درجه دوم: خوف از مكر است. در جريان نفس هايي كه غرق در بيداري و يقظه اند، و با شيريني همراه است.

درجه سوم: در مقام خواص است وحشت خوف نباشد، جز به هيبت جلال خداوند. و آن دورترين درجه اي است كه در غايت خوف به آن اشاره شود، و آن هيبت تعارضي است كه بر مكاشف در اوقات مناجات عارض شود. و مشاهد را هنگام راز و نياز شب هنگام، مصون دارد، و نگرنده را با مواجه با عزت و جلال حق از هم بپاشد.


بازگشت