در آداب ايام ولادت


از امور مهم ايام شريفه اين است كه مؤمن از امت پيامبر، بر هر يك از امامان دين كه آن روز و شب به او اختصاص يافته است سلام دهد. و به آن بزرگوار بعد از تحيت و سلام بگويد: اي مولاي من، تو آقا و بخشنده و بزرگواري، ميهماني را دوست داري، و او را اكرام مي كني، و از سوي خداوند به پاداش دادن مأمور هستي، پس مرا ميهمان كن و پاداشم بده، من امروز ميهمان و همسايه تو هستم، جزاي من از شريك شدن در هم و حزنت، و دعا و حمايتت، و ولايت و شفاعتت، و بودن از شيعيانت قرار بده، و از خداوند ثواب و خير و هدايت و راهنمائي و تأييد و استواري، و توفيق و هر نيكي و خيري را براي خود و خانواده و برادران، در مورد دين و دنيا و آخرت، درخواست كن و اين كه شب و روز و ماه و سال و روزگارم را به رضاي خودش پايان دهد، و من را از خود راضي كند و در دنيا و آخرت مرا با شما قرار دهد، درود و صلوات خداوند بر همه شما باد. [1] .



[ صفحه 168]



و اين سلام را در اول شب و پايانش و آغاز و آخر روز نيز انجام دهد.

اما تفصيل اختصاص ايام چنين است، «روز شنبه براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، و يكشنبه براي اميرمؤمنان عليه السلام، دوشنبه براي امام حسن و امام حسين عليهماالسلام، سه شنبه براي امام سجاد عليه السلام، و امام باقر عليه السلام، و امام صادق عليه السلام، و چهارشنبه براي امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام امام جواد عليه السلام و امام هادي عليه السلام، و پنج شنبه براي امام زكي امام حسن عسكري عليه السلام، و جمعه براي امام خجسته، نور تام خداوند (كه خدا فرج او را نزديك كند) امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است» [2] كه سلام و درود خدا بر او و پدران پاك و فرزندان برگزيده اش باد كه جان من و همه جهانيان فدايش باد.

از جمله ي اين ايام شريف، شب هاي قدر است، و به دنبال آن در شرافت نيمه شعبان و نيمه رجب و اول رجب است كه لازم است براي كسي كه ادعاي ايمان به خدا و رسول او و قرآن عظيم دارد، به گونه اي در اين زمان ها رفتار نمايد كه از آن آثار، تصديق و ايمان نمايان باشد. و از لوازم ايمان آن است كه توجه به اين شب در دلش همانند توجه به هزار شب بلكه بيش از هزار شب باشد؛ زيرا اين شب بهتر از هزار ماه است. در عظمت اين شب نزد خداوند بينديشد كه براي عبادت در آن شب درب هايي از نور قرار داد كه مانند نور عبادت هزار شب است، پس عظمت اين شب در نزد بنده نيز بايد همين اندازه باشد؛ اگر چنين شد او حتما قبل از رسيدن اين شب، در ايام سال به وسيله ي دعا و انتظار، و پيشگيري و برداشتن موانع و تهيه اسباب، و حتي آماده كردن غذا و مكان و لباس مناسب، و دعا و مناجات، و امور



[ صفحه 169]



ديگري كه عبادت و خلوتش را تكميل مي كند، خود را آماده براي اين شب مي كند. از مهمترين اين اسباب چنان چه پيش از اين گفته شد سلام به مدافعان حريم الهي است در اين شب، و اين كه به ايشان در امور مهم اين شب توسل كند، و آنان را شفيع بگيرد تا خدا او را و عملش را بپذيرد و توفيق خشنودي و دوستي اش را در همه حالات به او عنايت گرداند، و او را تا روزي كه به ديدارش مي رود از آسيب ها سالم نگه دارد، از ديگر اسباب اين كه كوشش كند در انجام هر چه نزديك تر به خشنودي مولاي كريم است، و اهتمامش در تمام لحظه هاي شب در مواظبت از حضور مولايش باشد، و يك لحظه از او غافل نباشد، حتي در هنگام غذا خوردن؛ و جز به قصد قربة و نيت درست نخورد و نياشامد، بسيار دعا كند، و به طلب لطف از مولاي عطوفش، به همراه مناجات هاي لطيف كه او را به هيجان آورد و اشكش را جاري كند بپردازد، بسيار سجده بر خاك كند، و بر سرور پيامبران و آل پاكش و همه انبياء، و فرستادگان و بندگان صالح خداوند، و مؤمنين، درود بفرستد. و براي فرج حجت زمان و حفظ و ياري اش دعا كند، و از خداوند بخواهد كه رضايت خود را روزي او فرمايد، و او را به هدايت خود راه بنمايد، و به فرمانبرداري اش توفيق عنايت كند.

سزاوار است به بعضي از كارهايي كه از مجاهدان راه خدا نقل شده عمل كند؛ مانند بستن دست ها به گردن و گريه و ناله در قبر عرضه نفس بر آتش، و شمردن حلم فراوان خداوند در برابر جنايت هاي بزرگ خود، و يادآوري رفتار خوب خدا با او در مقابل اعمال زشت خود و هر دعا و مناجاتي كه براي اهل دل بهتر است در رقت و سوز دل و غليان اندوه انتخاب كند.

و در همه حالات به بخشش و حلم خداوند و بزرگواري اش در عفو از گناهان و



[ صفحه 170]



خوبي احسانش، و عفو پسنديده، و تبديل سيئات را به چندين برابر حسنات، خوش گمان باشد. و در مناجات با خدا از هر دري كه مناسب تر است و شايسته تر به حال و زمان اوست داخل شود. و اين دعا را بسيار بگويد: «اي كسي كه به منفورترين آفريده ات ابليس پاسخ گفتي، اي آن كه جادوگران فرعون را بعد از آن كه درمانده نزد تو آمدند، در حالي كه با فرستاده تو ستيز و دشمني كردند، پذيرفتي، مرا نيز بپذير.»

و بگويد: «اي كسي كه سجده فرعون را به خاطر موسي و هارون عليه السلام پذيرفتي، مرا به آبروي محمد و علي و آل پاك آن دو بپذير.» و اين كه در اين شب از حالي به حال ديگر، و از گفتاري به گفتار ديگر برود يكبار خود را شبيه به آنان كه در هراس اند نمايد، و بار ديگر به اميدواران و به آنان كه داراي مقام رضا و استواري هستند، و بلكه بالاتر به آنان كه اهل شوق و انس خدايند، تشبيه نمايد و به مناجات و گفتار آنان لب بگشايد. اما بايد مراقب باشد كه دچار دروغ آشكار و ادعاي بيهوده نگردد، و گفتارش را ولو با توسعه و مجاز گوئي چاره كند، و هنگام طلب مقامات بلند، خدا را با «يا اجود الاجودين، و يا اقدر القادرين» (اي بهترين بخشندگان و اي تواناتر از هر توانا) خوانده، و به برخي از استدلال هاي امامان عليهم السلام براي قبول استدلال كند.

اما روزهاي شريف تولد؛ مانند روز ميلاد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و ساير معصومين عليهم السلام، و به دنبال آن روز شريف بعثت، و روز غديرخم، و روز دحوالارض، و روز مباهله است، كسي كه به خداوند و نعمت هاي بزرگ او ايمان دارد، اين روزها را به همان مقدار كه نزد خداوند عظمت دارد بزرگ مي دارد، و او را به اندازه بزرگي انعامش در اين اوقات سپاس مي گويد؛ مثلا در شب ميلاد شريف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به بهره هاي وجود ايشان مي انديشد، و اين كه او مظهر رحمت واسعه الهي بر همه آفريدگان است. و خداوند ما را به بركت وجود آنان آفريده است، و به



[ صفحه 171]



راهنمائي او ما را هدايت فرموده است، و بارهاي گران را از دوش ما برداشته و تكليف ما را سبك كرده است، و به اين كرامت رسانيده است، و شفاعت او را در حق ما پذيرفته است. و تحملي كه او در راه هدايت ما انجام داد هيچ پيامبري چنين تحملي درباره امت خود نكرد، و هرگز امت را نفرين به عذاب نكرد تا اين كه امت را به راه هاي هدايت در معارف رباني سوق داد، و احكامي و معارفي را بيان كرد كه از هيچ پيامبر و رسولي آشكار نشده بود.

و خلاصه در كامل كردن هدايت امت و نجات آنان صبر كرد، و آزار ديد و لذا گفت: «ما اوذي نبي مثل ما اوذيت» [3] هيچ پيامبري مانند من اذيت نشد.

تا آن جا كه فرزندانش كشته شدند و دخترانش اسير گشتند، و حرمتش شكسته شد و گلوي كودكانش بريده گرديد. درباره اهل بيت هيچ پيامبري بلكه هيچ كسي در عالم شنيده نشده كه درباره آنان كشتار و اسارت و غارتي مانند آنچه درباره خاندان او صورت گرفته است، واقع شده باشد. با اين همه صبر كرد و اهل زمين را به عذاب و عقوبت الهي نفرين نكرد، بلكه پروردگارش را چنين خواند و گفت: «اللهم اهد قومي فإنهم لا يعلمون» [4] «خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا آنان نادانند.»

خداوند او را از اين امت پاداشي كه سزاوار كارهاي نيكو بلكه سزاوار عطاي شايسته اوست عطا كند.

به هر حال وقتي مؤمن به روزهاي تولد و خلافت معصومين عليهم السلام، و نعمت هاي بزرگ الهي را در اين ايام مي انديشد، آنچه را از شكر بر اين نعمت هاي بزرگ بر او



[ صفحه 172]



واجب است، مي بيند و مي فهمد.

و هر چه كه در فوائد وجود رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گفتيم و به دنبال ايشان بلكه در كنار ايشان براي خليفه و برادرش اميرمؤمنين عليه السلام مي آيد، او كه برادر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و در سختي ها همراهش بود و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» [5] «هر كس من مولاي او هستم پس اين علي مولا و سرور اوست.» هم چنين ديگر معصومان از فرزندان آن دو بزرگوار نيز ثمرات و فيوضات وجود پيامبر را به دنبال دارند، پس بايد مؤمن به شادي ايشان شاد شده، و بر آنان درود و صلوات فرستد، پا در جاي پاي آنان گذارده و به راهنمائي ايشان راهي شود، هر كس آنان را دوست دارد دوست بدارد، و با دشمنان شان دشمن باشد. به خصوص در اين ايام به قدر توانائي خود، خدا را به خاطر نعمت وجودشان سپاس گويد، و بداند اگر عمر جاودانه كند و دائما براي سپاس از اين نعمت سجده نمايد، يك هزارم شكر اين نعمت را نمي تواند به جا آورد.

و بايد نشانه هاي شادي را در خود آشكار سازد، و محبت به دوستان اهل بيت را زياد نمايد، و به اندازه توانائي و فهمش نسبت به آنان با به جا آوردن حقوق دوستي و برادري در ولايت كه بر او واجب است، اظهار محبت كند. كه اين كار سعادت بزرگ، و خير فراوان در آن است. در اين باره احاديث متواتر رسيده است كه محبت به دوستان از بزرگترين شاخه هاي ايمان است. بلكه در بعضي روايات آمده است كه «ايمان جز دوستي و دشمني نيست.» [6] كه به برخي از آن روايات در فضيلت اين امر



[ صفحه 173]



اشاره مي كنيم:

در كتاب كافي از امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «كساني كه به خاطر خدا يكديگر را دوست مي دارند، در روز قيامت بر زميني از زبرجد سبز، در سايه عرش خداوند، در سمت راست او كه هر دو دست او راست است، قرار دارند، با چهره هائي بسيار سفيد كه از آفتاب روشن تر است، و در حالي كه هر فرشته مقرب درگاه الهي، و پيامبر مرسلي به جايگاه آنان غبطه مي خورد. مردم مي گويند اينان كيستند؟ پاسخ مي آيد: ايشان كساني هستند كه دوست داشتن شان به خاطر خداست. [7] .

و در روايتي آمده است: «همانا دوستي به خاطر خدا از محكم ترين دستاويزهاي ايمان است.» [8] .

و روايتي ديگر مي فرمايد: «آيا ايمان چيزي جز دوستي و دشمني است.» [9] .

و در حديثي است: «آنانكه دوستي شان براي خداست بدون حساب رسي وارد بهشت مي شوند» [10] ، و «نور بدن ها و چهره هاشان و روشني منبرهايي كه بر آن هستند، همه چيز را روشن مي كند» [11] ، «و آنان از برگزيدگان خداوند هستند.» [12] .

و روايت است كه اظهار دوستي به خاطر خدا برتر از نماز و روزه و زكات و حج



[ صفحه 174]



است، بلكه چنان چه از روايات مصافحه فهميده مي شود اين است كه وجود ساير فضايل در كنار دوستي به خاطر خدا، هيچ است.

و اين كه اگر از دو نفري كه با يكديگر دست مي دهند يكي ديگري را بيشتر دوست داشته باشد، او نزد خداوند محبوب تر از ديگري است، و به خدا نزديك تر است، و به جانم سوگند كه اين امر بزرگي است بسيار بزرگ.

و بايد دانست كه عيد غدير از مهمترين و بزرگترين عيدهاست؛ زيرا او هم چون آخرين جزء علت تامه نجات، و رسيدن به درجات بالا است. و فضيلت آن را مخالف و موافق روايت كرده اند، و براي بيان فضيلت و بزرگداشت آن واقعه، كتاب هاي مفصلي نوشته اند، و بر شيعه لازم است كه آن را، چنان چه شايسته اوست، بزرگ بدارد، و در آن روز شادماني و گشاده رويي خود را آشكار سازد، و خود را براي آن روز آراسته نمايد، و با دوستان با هرگونه دوستي و مهرباني محبت كند؛ مانند ديدار كردن، دست دادن، روبوسي كردن، دعوت كردن، و مهماني دادن، هديه و بخشش كردن، و مزاح نمودن، و هم چنين سپاس خداوند بسيار بگويد. و حمدي را كه براي ديدار با مؤمنان روايت شده بگويد؟ و صلوات هاي طولاني كه اين روز وارد شده بخواند كه براي پاداش آن ثواب هاي بزرگي روايت شده است. و از اعمالي كه براي اين روز وارد شده است، عظمت پاداش آن روز دانسته مي شود، و اگر چه آنچه مؤمن در اين روز بگويد نزد خدا بزرگ شمرده مي شود، اما نزد خود او اندك است.

و در اين روز حضرت امير عليه السلام را با زيارت مفصلي كه وارد شده زيارت كند، و به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به خصوص به امام زمان، و ملجأ پناه دهنده اش در اين روزگار و به طور عموم به امامان عليه السلام تهنيت بگويد، و با فرازهايي از دعاي ندبه با امام عصر



[ صفحه 175]



خود نجوي كند، و از فقدان نعمت حضورش در چنين روز بزرگي اظهار حسرت نمايد، و به ياران خاص اميرمؤمنان عليه السلام و به ملائكه به ويژه جبرئيل كه در بيشتر مواضع ياري رسان حضرت بود، تهنيت بگويد، و آنان را خدمت كند.

اين شكرگزاري را در ساير اوقات شريفه نيز دنبال كند، ايامي كه در آن ها برخي نعمت هاي خاص يا عام از جانب خداوند ظاهر شده است كه هر يك از آن ها مراقبه اي خاص، و توجه مخصوص دارند؛ مثلا در روز دحوالارض بينديشد كه خداوند در اين روز به اهل زمين نعمت ساختن خانه و مواد اوليه تمام روزي ها را داده است، و آن را با نعمت هاي دنيا مقايسه كند به اين كه اگر يكي از فرمانروايان دنيا بعضي از آن كارها را براي او انجام داده بود، چه اندازه مايه ي فخر و مباهات براي او مي شود، چنان چه در روايات مورد دحوالارض آمده است كه خداوند زمين را گستراند. و با خودش فكر كند كه چگونه است اين لطف و رحمت ذات مقدس پروردگار، پس بايد به اندازه توان در سپاس از اين بخشنده كريم بكوشد، او كه هيچ كس نتوانسته نعمت هايش را به شمارش درآورد.

هر آنچه بر لزوم بزرگداشت ايام تولد شريف امامان و خلافت ظاهري، و فرج آنها دلالت داشت، همان بر تعظيم ايام وفات و شهادت و مصيبت آنان عليه السلام دلالت مي كند، به اين كه اظهار ناله و اندوه نمايد، حداقل اين است كه روزهاي مصيبت آنان نزد مؤمن ناگوارتر از روزهاي مصيبت خود، و يا مصيبت هر كس كه نزدش گرامي است باشد، تا در نتيجه با آنان، و در درجات آنان باشد، چنانچه اخبار چنين آمده است. به ويژه روز عاشورا كه روزي بزرگ نزد خداوند و ساكنان ملكوت آسمان ها و روحاني است.



در بارگاه قدس كه جاي ملال نيست

سرهاي قدسيان هم بر زانوي غم است





[ صفحه 176]



مصيبت تو در آسمان ها بر همه ساكنان آن بزرگ است در برخي روايات سخناني آمده است كه از مقام والاي اين روز خبر مي دهد، مقامي كه عقل ها از آن آشفته مي شود، و از روايات دانسته مي شود عظمت اين روز مخصوص بعد از شهادت نيست، بلكه اين روز در امت هاي گذشته نيز اهميت داشته است. خداوند متعال مصيبت اين امام مظلوم را براي پيامبران ذكر كرد، و آنان بر اين مصيبت بزرگ گريستند، و ناله كردند، و به اين وسيله در اين سوگ با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مشاركت كردند، و با اين عزاداري به پاداش بزرگ از سوي خدا نائل شدند.

پس بر مؤمن لازم است بپذيرد رواياتي را كه در باب بزرگي لزوم و بزرگداشت اين روز وارد شده است، و پاداش هاي بزرگي را كه به آن روز تعلق گرفته است.

اگر مي خواهد اين امر را به وسيله برهان تصديق كند تا استبعاد عقلش با دليل و برهان برطرف شود، و به آنچه از شيخ عارف محقق كامل شيخ حسين نجفي نقل شده توجه كند كه در آن هنگام كه سيد علماء رباني سلاله آل طه و يس سيد بحرالعلوم قدس سره از حكمت و عظمت و بزرگي اين مسئله از او پرسش كرد، او در جواب گفت: همانا حسين عليه السلام با اين كه بنده و مملوك خدا و نيازمند به او بود، و در راه درستي خدا تمام مال و اهل و اولاد و آبروي خود را فدا كرد، حتي از پيكر خود بعد از شهادت گذشت، و راضي به شهادت همه خانواده اش حتي عبدالله شيرخوار شد، و بر تمام مصيبت هايي كه بر بدن شريفش متصور بود و رسيد، صبر كرد و خلاصه تمام هستي خود را براي خدا داد پس خداي تعالي سزاوار است كه همه اين ها را به او بدهد.

چه خوب پاسخ داده است به درستي وقتي انسان در مورد واقعه كربلا فكر مي كند، و در خصوص شهادت امام حسين عليه السلام مي انديشد، آن را امري بسيار بزرگ



[ صفحه 177]



مي يابد؛ براي مثال شهيد و كشته در عالم فراوان است، اما هر كشته و شهيدي يك بار كشته مي شود؛ مثل كشته شدن به بريده شدن سر، و پاره شدن گلو، و تشنگي، و غصه و اندوه، و گرسنگي و صبر. و امام حسين با تمام اين اسباب كه هر كشته اي با يكي از آن ها كشته مي شود، كشته شد. چنان عطشي به او رسيد كه اگر كسي بگويد: اگر تشنگي حضرت بر همه اهل عالم تقسيم مي شد همه مي مردند، هيچ كس نمي تواند آن را انكار كند. در شدت عطش حضرت در آن روز تعبيرات و سخناني از خداوند متعال در حديث هاي قدسي و از ذات پاك خداوند هست كه عقل اندازه آن را نمي تواند درك كند.

اگر خواستي اين را تصديق كني، در اين عبارت حديث قدسي فكر كن كه عطش طفل كوچك شان را مي كشت، و پوست بزرگشان را چروكيده مي شد. به عطشي بينديش كه در اثر آن پوست انسان چروكيده و خشك گردد، و در اين سخن تدبر كن: عطش بين او و آسمان مانند دودي حايل قرار داده بود سپس در اين سخن فكر كن كه فرمود: جرعه اي آب به من بنوشانيد جگرم از تشنگي ريز ريز شد. چگونه جگر از عطش ريز ريز مي شود قبل از آن كه بپزد، و حتي از رطوبت در آن چيزي نمانده باشد، و به گونه اي خشك شود كه از خشكي ترك بخورد. پس پناه به خداوند بزرگ از اين امر بزرگ. و هم چنين بسيارند كساني كه خانواده يا فرزندانشان كشته مي شوند اما كجاست كسي كه خانواده اي نظير خانواده او و فرزنداني نظير فرزندان او داشته باشد همانا فرزند گرامي او شبيه ترين مردم از جهت خلق و خلق و گفتار به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، و اين مرتبه بزرگي است كه پس از درجه امام يا مقارن و مساوي با اوست.

همچنين كسي كه خانواده اش به اسيري گرفته شده باشد، بسيارند، اما كجاست



[ صفحه 178]



اسيري كه مانند امام زين العابدين و زينب و سكينه و ام كلثوم سلام الله عليها باشد، و چه كسي آن دشواري هايي كه در اسارت خاندان او رفته، درباره اسيران خود شنيده است.

همين طور سرهاي زيادي بر بالاي نيزه رفته اند، اما چه كسي آن سختي و ظلمي را كه بر سر پسر رسول خدا رفته است درباره ديگران شنيده است.

خلاصه هنگامي كه عاقل در امر امام حسين عليه السلام مي انديشد تحمل اين مصيبت ها را خارق العاده مي يابد. براي همين فرشتگان آسمان از صبر حضرت شگفت زده شدند، پس همانا قوي ترين بدن ها هم تحمل ندارند آنچه را بر بدن شريف حضرت رسيد. و قلب ها توان آنچه به قلب گرامي او رسيد نخواهند داشت. به اين معني كه بدن و قلب گاهي به بعضي از امور كه به او مي رسد مرده و نابود مي شوند و با مرگ آسوده مي شود، اما بدن و قلب حضرت ماند، و در برابر آن مصائب بزرگ بردباري كرد كه هر يك آن ها براي كشتن يك نفر كافي است. پس گويا او هفتاد بار يا بيشتر كشته شد. به هر حال نمي توان عاشورا را با غير او مقايسه كرد.

پس بر دوستدار حضرت است كه حالش در اين ايام به گونه اي باشد كه قابل قياس با روزهاي مصيبت خود نباشد، و در اين باره به خاندان حضرت اقتدا كرده، و به آنان تشبيه گردد. آيا برخي حالات زن هاي هاشمي كه تا پنج سال پس از شهادت حضرت نقل شده است، شنيده اي؟ و آيا عزاداري رباب همسر حضرت را نشنيده اي؟ آيا نشنيده اي نوحه و گريه هاي چهل ساله امام سجاد عليه السلام را؟ پس اگر قادر نبود به آنان تأسي كند، به بعضي پايين تر از آنان از اهل زمان ما تأسي كند. كه من خود بعضي را ديدم كه در تمام ايام عاشورا لذات را ترك مي كند و جز نان خالي چيزي نمي خورد. حتي كسي را ديدم كه از بوسيدن برادر كوچك خويش خودداري



[ صفحه 179]



مي كرد، با اين كه او را بسيار دوست مي داشت. و اگر از اين مقدار هم ناتوان بودي، پس حداقل تاسوعا و عاشورا را روزهاي مصيبت خود قرار ده و در آن دو روز، لذات را ترك كن، و با امام زمانت در عزاداري مشاركت كن كه همانا حضرت - كه روح من و ارواح جهانيان فدايش باد - هيچ روز مصيبت جدش را فراموش نمي كند بلكه چنان چه برخي از كلمات دلالت مي كند، حضرت هر صبح و شام بر جدش گريه مي كند.


پاورقي

[1] دعايي با اين عبارات در مأخذ ادعيه يافت نشد! شبيه اين عبارات را مؤلف در كتاب المراقبات نيز آورده است: المراقبات: ص 150.

[2] اقبال الاعمال: ص 74.

[3] مناقب: ج 3، ص 247 و كشف الغمه: ج 2، ص 537.

[4] مناقب، ج 1، ص 192 و بحارالانوار: ج 20، ص 20 و ج 21، ص 118.

[5] اين حديث، حديثي متواتر است، براي ديدن تخريجات حديث و روات آن، ر. ك: الغدير: ج 1، ص 32 - 331.

[6] كافي: ج 2، ص 125، ح 5 و بحارالانوار: ج 64، ص 52.

[7] كافي: ج 2، ص 126، ح 7.

[8] ثواب الاعمال: ص 168، امالي صدوق: ص 578، بحارالانوار: ج 66، ص 236.

[9] كافي: ج 2، ص 125 و بحارالانوار: ج 64، ص 52.

[10] كافي: ج 2، ص 126 و محاسن: ج 1، ص 264 و مشكاة الانوار: ص 98.

[11] كافي: ج 2، ص 125 و محاسن: ج 1، ص 265 و بحارالانوار: ج 71، ص 399.

[12] كافي: ج 2، ص 125 و محاسن: ج 1، ص 263.


بازگشت