درباره پوشش (لباس)


سخن در پوشش در چند امر است:

نخست در معرفت اين كه خداوند فرزندان آدم را نسبت به ديگر انواع حيوانات به لباس گرامي داشته است، و اين نعمتي است سزاوار سپاس از درگاه خدا، و حداقل اين سپاس اين است كه بنده با مقصود از اين كرامت الهي مخالفت نكند؛ چرا كه مخالفت با كرامت نزد عقل از هر كار ديگر زشت تر است.

مخالفت با دستور الهي در پوشش از چند جهت ممكن است:

اول: مخالفت در خود لباس، كه از پارچه ي غصبي تهيه شده باشد، يا مخالفت در جنس لباس به اين كه از امثال ابريشم و طلا باشد.

دوم: مخالفت در مقدار آن، به اين كه در اين امر اسراف كند.

سوم: مخالفت در شكل لباس، به اين كه لباس را بيش از حد بلند بدوزد و مانند آن، يا در شبيه بودن آن به لباس زنان يا كفار، كه به گمان من شباهت به لباس كفار



[ صفحه 136]



بيشترين مخالفت را با امر خداوند دارد، و زشت ترين كار نزد عاقل است؛ زيرا همانند شدن با دشمنان خداوند و پوشيدن لباس آنان، در نزد خداوند، بعد از نهي خاص از آن، در حكم مبارزه و دشمني با خداست، به ويژه پس از ملاحظه آنچه در اين حديث قدسي آمده است:

«قل لعبادي لا تلبسوا بلباس أعدائي و لا تشبهوا بأعدائي فتكونوا أعدائي.»

[1] .

«به بندگانم بگو همانند دشمنانم جامه نپوشيد و خود را به آنان شبيه نكنيد كه شما هم دشمن من مي شويد.»

زشت تر از اين كار (تشبه به كفار در لباس پوشيدن) آن است كه اين نوع لباس پوشيدن در سرزمين مسلمانان باشد؛ زيرا بي ترديد علاوه بر آنكه مبغوض خداوند است مبغوض در نزد مسلمانان نيز ناپسند است، و مخالف با وضع ظاهر آنان است. در حاليكه اصل لباس براي پوشش و حفظ انسان است، و كيفيت آن جز آراستگي خود براي ديگران نيست، پس پوشش با لباس كافران در سرزمين مسلمانان افزون بر آنكه نزد آنان ناخوشايند است جز به سبب اصل همانندي با كافران صورت نمي گيرد و الا امور ديگر ترك آن را مي طلبد. مانند بعضي از اهل زمان ما با اين كه شباهت به فرنگيان در مواردي در امور دنيائي شان نيز زيان مي رساند، باز تا حد امكان خود را به آنان شبيه مي سازند؛ مثل اين كه ديده شده بعضي به جهت تشابه به آنان موهاي سياه خود را زرد مي كنند با آن كه اهل ذوق اتفاق نظر دارند كه رنگ سياه براي مو زيباتر است، به خدا پناه مي بريم از آنچه سبب خواري در دنيا و آخرت است.



[ صفحه 137]



بهترين چيز در لباس ميانه بودن آن است نه آنچنان فاخر و قيمتي، و نه پست و بي ارزش، برعكس امر خوراك و مسكن و غير آن دو از امور دنيائي كه انسان به آن ها زندگاني خود را مي گذراند؛ به جهت رواياتي كه در تعريف شيعه چنين آمده است كه گفته اند: «مأكولهم القوت و ملبسهم الإقتصاد» [2] «خوراكشان طعامي بقدر نياز و پوششان ميانه است.»؛ بنابراين لباس شهرت از هر دو طرف آن (چه پست و بي ارزش و چه فاخر و گرانقيمت) نهي شده است. البته گاهي يكي از آن دو طرف به جهت ملاحظه امور ديگر ترجيح داده مي شود.

در مورد لباس نماز فرموده اند نماز در لباسي كه نقش صورت داشته باشد و هم چنين نماز با انگشتري كه داراي نقش است كراهت دارد ولي اگر رويش پوشيده شود كراهت آن كمتر مي شود، اما اگر نقش آن تغيير داده شود؛ مثل اين كه سر آن از بين برده شود كراهت منتفي خواهد شد.

همچنين تصوير در لباس آهنين كراهت دارد مگر آن كه پوشيده شود يا از ناچاري آن را به تن كرده باشد، و بعضي گفته اند پوشش با آن حرام است. نماز با لباس كسي كه از نجاست پرهيز نمي كند، و با لباسي كسي كه پوست حيوان مرده دباغي شده را پاك مي كند، و يا نماز با لباسي كه موي خرگوش و روباه به آن چسبيده باشد، كراهت دارد.

نماز با لباس سياه كراهت دارد مگر اين كه جوراب، يا عمامه، يا عبا باشد، و همچنين در لباس تيره رنگ و لباس نازكي كه بدن را نشان نمي دهد، و نماز با زير جامه (شلوار)، مگر اين كه نمازگزار بر دوش خود چيزي بيندازد گرچه يك ريسمان باشد.



[ صفحه 138]



همچنين كراهت دارد نماز با لباسي كه رنگ شده باشد اگر چه نوعي از جامه و پاكيزه باشد، همين طور بستن دهان بند براي مردان كه البته اگر سواره باشد كراهتش كمتر است، و بعضي گفته اند حرام است.

و كراهت دارد براي زن نقاب زدن، و نماز خواندن بدون گردن بند و خلخال و زينت هاي مطلوب زنان البته ظاهر حكم مرحوم قاضي حرمت آن است.

اين كه نمازگزار جامه را از زير بغل گذرانده و بر روي يك دوش بيندازد، كراهت دارد، برخي گفته اند اگر وسط جامه را زير يك بغل بگيرد و دو طرف آن را بر دوش ديگر بيندازد كراهت دارد.

همين طور كراهت دارد امام جماعت در پيراهني كه عبا بر روي آن نيست نماز بخواند، يا با عمامه ي بدون تحت الحنك نماز گزارد گرچه ظاهر اكثر اخبار كراهت اين امر براي همه است.

مستحب است تحت الحنك انداختن يعني گوشه اي از عمامه را دور گردن بگرداند، و مستحب است ابتدال و آن اين است كه يك گوشه از عمامه بين دو شانه قرار گيرد يا اين كه يك گوشه عمامه پشت گوش راست قرار گيرد، و گوشه ديگر عمامه روي سينه باشد، و جمع بين هر دو كار بهتر است اين گونه كه يك گوشه عمامه را هر چه مي خواهد دور سر پيچيده شود، و بعد يك دور از زير گردن رد شده و سپس پشت شانه راست رها شود، و طرف ديگر عمامه از سمت گوش چپ روي سينه انداخته شود.

نماز در قباي تنگ نيز كراهت دارد، البته ظاهر حكم مرحوم مفيد (ره) حرمت آن است. و مكروه است نماز در لباسي كه پشت پا را مي پوشاند، اما ساق پا را نمي پوشاند. مانند شمشك كه بعضي از او به «جرموق» تعبير كرده اند، و آن عربي



[ صفحه 139]



شده سرموزه است. و بعضي قائل به حرمت آن در نماز شده اند، و كراهت دارد نماز با كفش هندي؛ و حرمت اين موارد كه گفته شد غير از اين سه مورد آخر به خاطر نص وارد در احاديث است.

در اين كه آيا پوشيدن لباس قيمتي در نماز مستحب است و يا پوشيدن لباس خشن؟ ظاهر اخبار مختلف است. لذا اقوال مختلفي نقل شده در اين زمينه، ظاهر روايات مختلف را مي توان اين چنين جمع كرد كه هر دو استحباب دارد؛ لباس فاخر به خاطر اين است كه خداوند زيبا است و زيبائي را دوست دارد، و لباس خشن به جهت قصد فروتني و تواضع. بعضي از محدثين احتمال داده اند كه امر به پوشيدن لباس خشن در روايات از باب تقيه است. اما اين احتمال ثابت نشده است.


پاورقي

[1] مجموعه ورام، ج 1، ص 15؛ مستدرك الوسائل: ج 3، ص 248 (با كمي اختلاف در عبارت).

[2] بحارالانوار: ج 75، ص 29.


بازگشت