ياد مرگ و عقبات آن سودمندترين امر براي مبتدي در سلوك است


سودمندترين چيز براي كسي كه در ابتداي سير و سلوك است، فكر درباره مرگ و شدت سكرات آن، و ترس و حرارت و درد رنج و جدايي از دوستان، و وحشت و تاريكي قبر، و تنهايي و اندوه و رنج آن، و كرم ها و حشرات آن است. شاعر عرب مي گويد:



و في ذكر هول الموت و القبر و البلا

عن اللهو و اللذات للمرء زاجر



«در يادآوري هول و هراس مرگ، و قبر و بلاهاي آن براي انسان، دوري از لهو و لعب و لذات حاصل آيد.»

بعضي از شنوندگان را وقتي كه احوالات مرگ و مردگان را مي گفتم، ديدم كه عقلشان، در فاصله چند روز از فكر درباره اين مطالب مختل گرديد، و تا جايي كه



[ صفحه 94]



جهت علاج، آنان را از حضور در چنين مجالسي منع كردم، و وي را به فكر درباره وسعت رحمت خدا، و اخبار مرگ نيكان، و لذت درك شوق لقاء الهي و كرامات او واداشتم، تا آن حال از او زايل گشت.

خلاصه اين كه، اگر به همين منوال در عواقب احوال و كارها فكر كند، كمترين اثر، جدايي و بريدن از گناهان است، و اگر در اغلب مردم چنين تأثيراتي ديده نمي شود، معلول غفلت از ياد مرگ و قبر، و بلاهاي آن است، و اگر به دلايلي به ياد مرگ افتد، از ترس كم شدن خوشي هايشان، خود را سرگرم چيز ديگري مي كنند.

ولي بزرگان چنين نبودند، به قبرهايي كه قبل از مردن براي خود آماده كرده بودند، سركشي كرده، درون آن مي خوابيدند، همانند اشقياء به خود خطاب مي كردند، تا اين كار، مانعي شود كه بدون تهيه ي اسباب سفر آخرت به اين منزل وارد نشوند. و روش بعضي ديگر از بزرگان چنين بود كه، براي خود قبري تهيه كرده، مي آمدند و درون آن مي خوابيدند، سپس اين آيه قرآن را مي خواندند: (رب ارجعون - لعلي أعمل صالحا) [1] «خدايا مرا برگردان، اميد است كارهاي نيك انجام دهم.» سپس، به خود خطاب كرده مي گفت: اي فلاني بپاخيز، خدايت تو را بازگرداند، كارهاي نيك انجام ده، قبل از آن كه فرارسد روزي كه آرزوي بازگشت كني، ولي به آن دست نيابي سپس با كوشش بيشتري عبادت مي نمود.

شنيده ام كه علامه اشرفي مازندراني، آتش زيادي فراهم مي نمود و به كسي دستور مي داد كه وي را با طناب بسته، به سوي آتش كشد، و به اين وسيله مقداري از درد آتش را به نفس خود مي چشاند.



[ صفحه 95]



از عابداني در بيت المقدس حكايت شده، كه اينان از زير بغلهايشان زنجير و طناب هايي عبور داده، و از پشت خود را به ستون مسجد بسته، مشغول عبادت مي شدند!

براي تأثيرگذاري فكر در اين باره، كوشش و مبالغه لازم است؛ مثلا، همه سختي هاي مرگ و قبر و پوسيدگي در آن را، نزد خود تصور كند و به طراوت صورتش نگاه كند، سپس با چشم خيال بنگرد كه چگونه، قبر و فضاي آن چهره ي او را چنين زشت كرده، حدقه هاي چشم بر گونه اش جاري گشته، و گوشت صورتش متلاشي، و موهايش پوسيده شده! از زشتي اين چهره ي كريه، به وحشت افتاده و هر بيننده اي نالان مي گردد! سپس به ياد مرگ ناگهاني افتد، كه چه بسيار كساني كه شب، صحيح و سالم خوابيدند، ولي صبح مرده بودند، و چه جان هايي كه شب سالم خوابيدند، ولي صبح بيمار و مريض برخاستند، مرض و نقصي كه به سختي معالجه مي شود، مرضي كه مشقت و رنج او با مرگ مقايسه شده، و در پي داشتن جدايي، و رد و بدل شدن آه و ناله ها، و غفلت از دختران و پسران خود را به دنبال مي آورد، در حالي كه چنان هول و هراس و مشغوليتي انسان را فراگرفته، كه زبان را ياري بيان آن نيست. وضع و حالت نامطلوب و ناپسندي را مي چشد، و در حالي كه دستش از همه جا كوتاه شده توانايي جلب منفعتي و دفع هيچ مشكلي ندارد!

انسان بايد بداند، كه مردمان همچون كارواني اند كه ساربان آن؛ با آهنگي خرابي و ويراني دنيا را آواز مي دهد، و منادي موت آنان را چنين ندا سر مي دهد:

«آگاه باشيد، دنيا پيمان شكني حيله گر است، هر روز با شوهري وصلت، و هر شب قبيله اي را مي كشد، و هر لحظه گروهي را از هم متفرق و جدا مي كند، پس چه بسيار از گذشتگان كه بر آن تكيه زده و اعتماد كردند، ولي دنيا آنان را در دوزخ افكنده، و هلاك نموده و به درك واصل نمود! كجايند كساني كه مال اندوختند، و



[ صفحه 96]



بخل ورزيدند؟ و در راه خدا انفاق ننمودند؟ كجايند كساني كه مست دنيا شدند، و لشكرها آراسته و بر فراز منابر بالا رفته، تكيه زدند؟ كجايند آنان كه خانه ها بنا نمودند، و قصرها برافراشتند و مال فراوان گرد آوردند؟ چند روزي دست به دست گشت و عاقبت، مرگ آن ها را بلعيد! و مانع و بازدارنده ات از گناهان، تفكر و انديشه درباره اقسام مرگ نيكوكاران و بدكاران است.


پاورقي

[1] مؤمنون، آيه 100 - 99.


بازگشت