و اما اوقات مسواك زدن


آنچه من در اخبار يافتم؛ به هنگام وضو گرفتن براي نماز، و قبل از خوابيدن در شب، پس از برخاستن از آن، و قبل از نماز صبح مي باشد، و به احتمال زياد، سه بار مسواك زدن در شب، از حق وضوء و نماز كفايت مي كند.

و اما عبرت هاي مسواك زدن: آنچه در مصباح الشريعه است، كافي است.

امام صادق عليه السلام فرمودند: «مسواك زدن، پاك كننده دهان و موجب خشنودي خداوند است» آن را از سنت هاي موكد قرار داد و در آن، براي كسي كه بيانديشد، فوايد ظاهري و باطني بي شماري است. پس همان گونه كه با مسواك زدن، آلودگي هاي خوراكي و نوشيدني را از دندان هايت از بين مي بري، همچنان، نجاسات و پليدي هاي گناهانت را با گريه و زاري و فروتني و شب زنده داري و استغفار در بامدادان، به درگاه الهي از بين ببر، و ظاهر و باطن خويش را از همه تيرگي هاي مخالفت و ارتكاب محرمات، پاك كن، پاك كردني كه از روي اخلاص و اعتقاد درست، و تنها از براي تقرب به درگاه الهي باشد، به درستي كه مراد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از استعمال مسواك و تأكيد بر آن، جز مثلي از براي اهل بصيرت نيست، تا از خواب غفلت بيدار شده، و از اين طهارت صوري، به طهارت معنوي و از اين نظافت جسماني، به نظافت روحاني، منتقل شوند.

و آن، اين كه چوب مسواك، چوبي است لطيف و شاخه درخت خوشبوي با بركتي است، خداوند دندان ها را در فضاي دهان خلق نمود، تا ابزاري براي خوردن و جويدن، و سببي براي ميل به غذا و اصلاح معده باشد، و آن گوهر پاكي است كه



[ صفحه 59]



با جويدن غذا، آلوده شده و بوي دهان، با آن تغيير كرده و تباهي مغز را به دنبال مي آورد. پس هرگاه، مؤمن خردمند، با گياه لطيف، مسواك زد و آن را بر گوهر پاك كشيد، فساد و تباهي را از آن پاك كرده، به حالت اولي و اصلي خود، كه صاف و جلاء است بازمي گردد. همان گونه كه دل مؤمن، در اصل خلقت و پيش از ارتكاب معاصي، در غايت صفاء و جلاء است. خداوند قلب را پاك و صاف خلق نمود، و غذايش را ذكر و فكر و هيبت و تعظيم قرار داد، و هرگاه اين دل با تغذيه ي غفلت و تيرگي، آلوده گشت، با سوهان توبه، بايد كه جلا داده شود، و با آب انابه و ناله و زاري پاك گردد، تا به حالت اولي خود و گوهر پاك اصلي اش برگردد، كه خداوند فرمود: (إن الله يحب التوابين و يحب المتطهرين) «خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد.»

پس در واقع دستور پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به مسواك زدن دندان ها، از باب تشبيه معقول به محسوس است، و هر كس فكر خود را بر آستانه ي در عبرت بخواند، و خواهد كه اسرار دستورات الهي را در اصول و فروع احكام به دست آورد، خداوند از براي او چشمه هاي حكمت را گشايد، كه احسان فراوان از سوي خداوند است. «و الله لا يضيع أجر المحسنين» «و خداوند پاداش نيكوكاران، تباه نكند.» [1] .

مي گويم: بر كسي كه تصديق پيامبر و اهل بيتش كند، واجب است كه به اين امثال، بيشترين توجه را كرده، بي تفاوت نباشد و آنچه از اين معارف و تأويلات بر حق، نسبت به جزئيات و مقدمات عبادات وارده در شرع مقدس مي باشد را، غنيمت شمرده، به خداوند، و پيامبر و جانشينان كه حافظ اين اسرارند، بلكه به



[ صفحه 60]



تمامي كساني كه آن ها را از ايشان روايت كرده اند زبان به شكر گشايد، و حق شكر اين نعمت هاي باطنيه ي گرانقدر را به جا آورده و به انوارش دست يافته، به ثمرات و فايده هايش برسد. و الا كسي كه از لطائف نعمت هاي الهي غافل مانده و حق بزرگداشت آنها را به جاي نياورده، سود و نفعي نخواهد برد، و به خاطر ضايع كردن اين نعمت ها، خسران و زيان خواهد ديد.

اما هنگامي كه ايمان و اعتقاد به عظمت اين امثال داشت، بايد كه مواظبت كرده و جديت تمام، در دقت و تأمل، مبذول دارد. وقتي مشغول مراقبت شده و در آن بيانديشد، چه بسا پرده از حقيقت هاي مراقبه، و صورت هاي مثالي، و اثرات باطني آن، برايش برداشته شود. آنچه نهان بود، برايش آشكار شود و روايت را درك كرده، و علم به آن را با وجدان خويش، دريابد. در اين هنگام، در امر مراقبه سعي و كوشش نموده، و تمام وقتش را معطوف به آن كند، و همه ي همت و خواسته اش، يك خواسته شود و اين همت و كوشش، او را به ساير معارف رسانده تا جايي كه عقلش، غرق در معرفت الهي گردد، وقتي گرداننده امور دنيويه را خدا دانست، ديگر، كاري و خواسته اي به غير خدا، و كوششي جز ديدار خدا، نخواهد داشت، روز به روز شوقش بيشتر شده تا به صف مشتاقان مي پيوندد، اين جاست كه فرشتگان پروردگارش مشتاق او مي شوند، و هنگام گرفتن روحش، ملك الموت بشارتش مي دهد كه: «مژده باد بر تو اي دوست خدا، خداوند اينك مشتاق توست» چنان كه تفصيلش در حديث معراج خواهد آمد.

از لوازم پند گرفتن از مسئله ي مسواك زدن، و امثال آن از كارهاي جزئي موكد و پرفايده، كه پاداش هاي بزرگي دربردارد، اين است كه اين اجر و پاداش هاي بزرگ را بعيد نشمارد، اگر چه عقلش آن ها را بعيد داند. بلكه بايد به هنگام شنيدن اين همه



[ صفحه 61]



ثواب و پاداش، به رحمت اين ثواب ها، بيانديشد، تا با نور عقلش، شك و ترديدهايش را زايل كند، كه همانا خداوند توفيق دهنده به راستي است.

مثلا وقتي انسان، اين همه فضيلت هاي بزرگ را در يك مسئله جزئي مثل مسواك زدن، ملاحظه مي كند، كه ثواب نماز را هفتاد برابر مي كند، مبادا صرفا بپذيرد، بلكه بايد در حكمت اين دستور جزئي، نظري ژرف و عميق داشته، در فوائد آن، بيانديشد. وقتي دقت كند خواهد ديد اين امر به ظاهر كوچك، سبب دفع فساد مغز، كه مركب عقل و خرد است، مي شود، كه وقتي مغز انسان مختل گرديد، باعث اختلال عقل شده كه هيچ فسادي براي انسان، بزرگتر از فساد عقلش نيست. از همين جا، قول حكيم صادق را در دستور به مسواك زدن، تصديق كرده و به حكمت خداوند، در قرار دادن اين همه ثواب، پي خواهد برد.

وقتي بيشتر فكر كرد، و ديد مسواك زدن باعث بناء و دوام دندان هاست كه بزرگترين نقش را در هضم غذا دارند - و از سوي ديگر، تحليل غذا باعث قوام بدن، كه زندگي انسان و طول عمرش بستگي به آن دارد، عمري كه با آن به درجات عاليه مي رسد به باورش افزوده خواهد شد.

و نيز هنگامي كه دقت عميق تري كرد، خواهد ديد ملاك زيبايي و زشتي كارها، زيادي و كمي آن نيست، بلكه به حساسيت و دقت در كارها است. مثلا خادمين سلاطين را بنگر، ارزش كار سربازان كه كارشان جنگيدن است و گاهي، كار به كشتن و كشته شدن مي انجامد و اجرت ايشان بسيار ناچيز است، تا چه حد است؟ از آن طرف وزير كه خدمتش، تدبير امور و انديشيدن است، كارش و اجر و مزدي كه دريافت مي كند، برابر ده هزار سرباز است. پس ارزش و پند خدمت، در حساسيت و دقت آن است نه زيادي و سختي اش، حال وقتي اين چنين است، دور از عقل



[ صفحه 62]



نخواهد بود كه اطاعت كردن امر بدني در مسواك زدن، نماز را هفتاد برابر كند، بنابراين، چند برابر شدن ثواب عمل، در قبال لطافت و حساسيت اين مراقبت است كه بنده راضي نشده با عضوي كه آلوده به چيزي از اين دنياي پست است، با خداي خويش، مناجات كند.

پس اين مراقبت نيكو سزاوار همه گونه پاداش هاي بزرگ است. پس اين استبعاد، تنها در نظرش ابتدايي و ابلهانه است و ستايش براي خداست.



[ صفحه 63]




پاورقي

[1] مصباح الشريعه: ص 125 - 123، بحارالانوار: ج 73، ص 134.


بازگشت