بي ارزشي لذات دنيايي و حقيقت لذات اخروي


مي گويم: اولين استفاده اي كه مؤمن از حديث شريف ياد شده مي برد، اين است كه: وقتي ديد، عاقبت لذت اندك حطام دنيا، آزرده شدن از آن، و ابتلا به آفت آن است، و جز به دفع آن راحت نمي شود، و آن سبب افتادن در اين خواري است، خواهد فهميد كه عاقبت همه ي لذت هاي دنيا، همين است؛ بنابراين، لذت بردن به وسيله دنيا، و جمع آن را، جز به قدر ضرورت، رها خواهد كرد، تا راحت قلبي و دروني اش، را به دست آورده، و اين جز با فراغت از سنگيني تعلق به حلال دنيا، و آزار و زحمت حرام و شبهات آن به دست نمي آيد.

بنابراين، از دنيا و لذائذ آن، همانند دوري از نجاسات، پرهيز مي كند، و مي فهمد، ناتواني و نيازش، و ذلت و تحمل - در دفع نجاسات آنچه بقاء وي به آن است - تا چه اندازه است. لذا، تكبر را ترك، و تواضع و پشيماني در كوتاهي هايش را پيشه خود مي كند، و از پروردگارش، براي ترك دستوراتش، كه به پاكيزه شدن و راحتش مي انجاميده، شرمگين گشته، يقين خواهد كرد كه مي بايست جهت دفع



[ صفحه 34]



بدفرجامي و عاقبت زشت لذات دنيايي صبر پيشه كند. و در مي يابد كه لذت خالص حقيقي، در حطام دنيا يافت نمي گردد، پس، لذت، - پس از رسيدن به امان الهي در دارالقرار - در چشيدن رضايت خداوند است.


بازگشت