تأثير حالات و انفعالات قلب، در مسير انسان به سوي خدا


ششم: همه حركات و سكنات اختياري انسان، ناشي از تصميم، اراده، عشق، نفرت، و تصورش از خوشبختي و بدبختي است. و خلاصه، همه حركات و سكنات اعضاء و جوارح، از احوال و صفات قلب ناشي مي شوند؛ و منشأ و سرچشمه احوال قلب نيز، يا اعمال ظاهري جوارح، به ويژه حواس پنج گانه است، و يا باطني، مانند خيال، و شهوت، و خشم، و اخلاق آميخته در مزاج انسان است؛ وقتي انسان، با حواسش چيزي را درك كند، از آن چيز اثري در قلب او حاصل مي گردد، اگر آنچه درك مي كند خير باشد، اثر حاصله نور و صفاء است، و اگر شر باشد، اثرش تاريكي و سياهي خواهد بود.

هم چنين، زماني كه به جهت پرخوري، يا قوت مزاجي شخص، شهوت بر انسان هجوم آورد، اثر اين هيجان شهوت در قلب خواهد ماند و در انتقال خيال، از چيزي به چيز ديگر، اثر گذاشته و به تبع، قلب نيز از حالي به حال ديگر مي رود؛ بنابراين، قلب، همواره در دگرگوني و اثرپذيري از اسباب خارجي است.


بازگشت