سجود


پس از سر برداشتن از ركوع، در حالي كه آماده ي تعظيم و كرنشي متواضعانه تر است، به خاك مي افتد.

جبهه بر خاك نهادن، نشانه ي بالاترين حد خضوع انسان است، و نمازگزار اين حد نصاب تواضع را شايسته خدا مي داند؛ زيرا كرنش در برابر خدا، كرنش در برابر نيكي و زيبايي مطلق است و آن را در برابر هر كس يا هر چيز، غير خدا، حرام و ناروا مي شمارد؛ زيرا گوهر انسانيت - كه ارزنده ترين متاع بازار هستي است - با اين كار فرو مي شكند و انسان خوار و پست مي شود.

در همان حال كه سر بر خاك نهاده و خود را غرق در عظمت خدا مي بيند، زبانش نيز با اين حالت، هماهنگي مي كند و با ذكري كه مي گويد در حقيقت عمل خويش را تفسير مي كند.

سبحان ربي الاعلي و بحمده؛ [1] پاك و پيراسته است خداوندگار من كه برترين است و من ستايشگر اويم.



[ صفحه 42]



خداوندگار برترين؛ خداوندگار پيراسته و پاك؛ و تنها در برابر چنين موجودي است كه سزاوار است انسان زبان به ستايش بگشايد و جبهه به خاك بسايد.

پس سجده ي نماز، به خاك افتادن در برابر يك موجود ناقص و ضعيف و بي مقدار نيست، همچون به خاك افتادن در برابر بتهاي پوشالي و قدرتهاي پوك. به خاك افتادن در برابر برترين و پاك ترين و گرامي ترين است.

نمازگزار با اين حركت عملا فرمانبري و اطاعت خود را از خداي حكيم و بصير اعلام مي دارد و پيش از همه اين تسليم و فرمان پذيري را به خود تلقين و يادآوري مي كند. و چنان كه دانسته ايم، پذيرش همين «عبوديت مطلق در برابر خدا» است كه قيد و بند عبوديت هر كس و هر چيز ديگر را از آدمي برمي دارد و او را از اسارتها و زبونيهايي كه بر او تحميل شده است رها مي كند.

مهم ترين اثري كه بايد از اين دو ذكر، ذكر ركوع و سجود انتظار داشت آن است كه به نمازگزار بياموزد كه در برابر كدام موجود بايد تسليم و خاضع و ستايشگر بود و اين به معناي نفي اين همه در برابر هر چه و هر كه جز اوست. و شايد به همين موضوع اشاره مي كند حديثي كه از قول امام عليه السلام مي گويد: «نزديكترين حالات آدمي به خدا، حالت سجود است.» [2] .



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] به جاي اين ذكر مي توان گفت: سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.

[2] اقرب ما يكون العبد الي الله و هو ساجد. سفينةالبحار، ج 1، ماده ي سجد.


بازگشت