نااميدي از خدا


نااميدي و يأس از خداوند، يعني بدگماني نسبت به پروردگار كه «هيچ رحمي به گنه كار نخواهد كرد و توبه ي او را نخواهد پذيرفت». سوء ظن به پروردگار، صفات مشركين و منافقين است و از گناهان كبيره شمرده شده است. [1] در روايت شريف نبوي صلي الله عليه و آله و سلم آمده است: «شخص مؤمن بعد از توبه و استغفارش عذاب نمي شود، مگر به خاطر بدبيني به خدا و اميد نداشتن به او. هم چنين به خاطر بداخلاقي و غيبت نمودن از مؤمنين. قسم به خدايي كه شريك ندارد، مؤمن گمان نيك نمي برد، مگر آن كه خداوند نزد گمان اوست. (يعني خداوند چنان است كه او تصور مي كرده است). همانا خداوند كريم است و حيا مي كند از اينكه مؤمن به او گمان نيك برد، و خداوند برخلاف گمان و اميدش با او رفتار نمايد. پس گمان خود را نسبت به خداوند نيكو سازيد و به او رو آوريد». [2] و «رو آوريد»، چيزي جز عمل صالح نيست.

در حديث قدسي نيز آمده است: «مرا خوانديد، شما را اجابت كردم؛ از من خواستيد، به شما عطا نمودم؛ با من به جنگ و مخالفت برخاستيد، شما را مهلت دادم؛ مرا واگذاشتيد، شما را رعايت كردم؛ مرا معصيت كرديد، بر شما پوشاندم؛ اگر به من بازگرديد، شما را مي پذيرم و اگر از من



[ صفحه 154]



روي بگردانيد به انتظار شما خواهم بود.» [3] در قرآن شريف نيز آمده است:

قل يا عبادي الذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعاً انه هو الغفور الرحيم؛ [4] بگو «اي بندگان من كه بر خويشتن زياده روي روا داشته ايد، از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مي آمرزد، كه او خود آمرزنده ي مهربان است».

خدا آن مي كند كه سزاواري اوست، نه آن كه استحقاق بندگي ماست. تفسير كشف الاسرار آورده است: «چون رستاخيز شود، در پس صراط و ترازوگاه، نامه اي از سوي حق رسد خطاب به بنده ي خود كه... «من كه با تو اين همه نيكويي ها كردم،تو براي ما چه كردي؟... بنده ي من، كردي آن چه كردي و مرا شرم آيد كه با تو آن كنم كه سزاي آني. من با تو آن كنم كه خود سزاوار و شايسته آنم». آري، گدايي كه به نزد پادشاهي رود، به او نگويند چه آوردي؟ به او گويند چه خواهي؟» [5] .

شخصي توبه كرده بود و از صاحب دلي پرسيد: آيا به نظر تو خداوند مرا مي بخشد؟! فرمود: «واي بر تو، خداوند به دنبال فرار كرده ها فرستاده است؛ تو كه با پاي خود آمده اي، باز هم شك داري؟» [6] .


پاورقي

[1] «و يعذب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوء»؛ فتح (46) / 6.

[2] «و الذي لا اله الا هو لا يعذب الله مؤمناً بعد التوبة و الاستغفار الا بسوء ظنه بالله و تقصيره من رجائه و سوء خلقه و اغتيابه للمؤمنين و الذي لا اله الا هو لا يحسن ظن عبد مؤمن بالله الا كان الله عند ظن عبده المؤمن لان الله كريم بيده الخيرات يستحيي أن يكون عبده المؤمن قد أحسن به الظن ثم يخلف ظنه و رجائه فأحسنوا بالله الظن و أرغبوا اليه»؛ الكافي، ج 2، ص 71.

[3] «ناديتموني فلبيتكم، سألتموني فأعطيتكم، بارزتموني فأمهلتكم، تركتموني فرعيتكم، عصيتموني فسترتكم، فان رجعتم الي قبلتكم و ان أدبرتم عني انتظرتكم»؛ كشف الاسرار، ج 3، ص 829؛ به نقل از: عبرت آموز، ص 229.

[4] زمر / 53.

[5] تفسير ادبي و عرفاني كشف الاسرار، ج 1، ص 97؛ به نقل از: جميل بي بديل، ص 87 و 88.

[6] نكته ها از گفته ها، ج 3، ص 197 و 198.


بازگشت