توجه به معاني الفاظ


اولين مرتبه ي حضور قلب در نماز، توجه به معاني اذكار نماز - حمد و سوره، تسبيحات اربعه و ذكر ركوع و سجود - است كه مي تواند نماز ما را بهتر كند. [1] .

مرتبه هاي بعدي، به ياد داشتن اسرار نماز و افعال و اذكار آن است؛ يعني به راستي يك نمازگزار بداند كه معناي تكبير، ركوع و سجود چيست؟ دانستن فلسفه و اسرار نماز - كه در برخي روايات بيان گرديده - مي تواند در ايجاد خشوع در نماز كه موجب حضور قلب است، بسيار مؤثر باشد. [2] توجه به عظمت سوره ي حمد و توجه به معاني واقعي و آگاهي يافتن از آن، مي تواند انسان را از همان آغاز نماز به خدا وصل كند. در اهميت سوره ي حمد، همين بس كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «براي هر چيزي اساسي است و اساس قرآن، فاتحه است و اساس فاتحه بسم الله الرحمن الرحيم است». [3] از امام صادق عليه السلام نيز روايت شده: «اگر به مرده اي هفتاد مرتبه حمد بخوانند و روح او برگردد، امر عجيبي نيست». [4] هم چنين امام باقر عليه السلام فرموده است: «اگر مرضي را سوره ي حمد شفا ندهد، چه چيز شفا



[ صفحه 135]



مي دهد؟» [5] حضرت علامه حسن زاده آملي (دامت بركاته) نيز مي فرمود: «در عالم رؤيا به اين محروم گفتند: هر چه خواهي از سوره ي فاتحه بخواه.» [6] .

در دعا و ساير عبادات نيز همين گونه است. ما بايد بدانيم هنگام سخن گفتن با خدا، چه مي گوييم و چه منظوري داريم؟ درست است كه نيت و اخلاص و براي خدا بودن، عمل انسان را عبادت مي كند، اما آيا انسان نبايد بداند در نمازي كه در ارزش گذاري، هيچ عبادتي به آن پايه نمي رسد و مايه ي قبولي اعمال است، چه مي گويد؟

تماشاي يك فيلم خارجي به زبان اصلي، براي كساني كه ترجمه آن را ندانند، هيچ لذتي ندارد. دانستن معاني الفاظ نماز، حداقل كاري است كه مي توان انجام داد و به اندازه ي همان هم در نماز حضور قلب داشت. اين امر براي شروع و تمرين به حضور قلب مراتب بالاتر، بسيار مناسب است. پس از اين مرحله است كه انسان بايد معاني الفاظ را به قلب القا كند، تا تنها متوجه خدا باشد. اين كار در آغاز مشكل، اما بر اثر تكرار و مجاهده، ميسر است. پس از مدتي، چنين فردي به خوبي درخواهد يافت كه الفاظ را اول زبان نمي گويد، بلكه قلب مي گويد، سپس با زبان، بيان مي كند. [7] .

به عنوان مثال درباره ي تكبير اول نماز و معناي «الله اكبر»، بايد دانست كه منظور چيست؟ از فردي پرسيده بودند، گفته بود يعني خدا بزرگ تر از هر چيزي است. اما آن چه حق مطلب را ادا مي كند، معناي ديگري است: «الله اكبر، يعني خدا بزرگ تر از آن است كه وصف شود.» [8] هر آن چه شما در نظر بگيريد و خدا را با آن توصيف كنيد، باز خدا بزرگ تر است و در وصف



[ صفحه 136]



نمي گنجد. در واقع انسان از درك او عاجز است. ما محدود و او نامحدود است و با هيچ چيز قابل قياس نيست. اگر اين معنا از قلب به زبان جاري شود، آن گاه حضور قلب در تكبير نماز، تحقق يافته است.

براي تسليت به خاطر فوت فرزندش، مشرف شده بود. تا وارد شد و تسليت گفت، سيد علي آقاي قاضي رحمه الله فرمود: قبل از شما فرزندم نزدم بود و با آمدن شما رفت. پس از مدتي لا به لاي صحبت هايشان فرمود: «تمام هم و غم دنيا، تا اول الله اكبر نماز است.» [9] .


پاورقي

[1] صداي سخن عشق، ص 109.

[2] ر. ك: اسرار الصلوة نوشته ي ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي رحمه الله و آداب الصلوة نوشته ي حضرت امام خميني قدس سره.

[3] مجمع البيان، ج 1، ص 17؛ به نقل از: تفسير سوره ي حمد، ص 86.

[4] «لو قرأت الحمد علي ميت سبعين مرة ثم ردت فيه الروح ما كان ذلك عجباً»؛ الكافي، ج 2، ص 623.

[5] امام باقر عليه السلام: «من لم يبرئه الحمد لم يبرئه شي ء»؛ الكافي، ج 2، ص 626.

[6] هزار و يك نكته، ص 190؛ به نقل از: نماز عارفان و فرزانگان، ص 112.

[7] امام صادق عليه السلام: «فاجعل قلبك قبلة للسانك و لا تحركه الا باشارة القلب و موافقة العقل و رضي الايمان؛ قلب را قبله ي زبانت قرار مده و زبان را تكان نده مگر با اشاره ي قلب و موافقت عقل و رضايت ايمان»؛ مصباح الشريعة، ص 55.

[8] امام صادق عليه السلام: «الله أكبر من أن يوصف.»؛ الكافي، ج 1، ص 27.

[9] عطش، ص 41.


بازگشت