درمان


روشن است كسي كه نمازش را براي جلب توجه ديگران يا براي نمايش دادن مي خواند، ديگر توجهي به خدا و آن چه خدا مي پسندد، ندارد؛ چرا كه قلب، متوجه ي غير خداست. پس ريا، مانع حضور قلب بوده و نيت خالصانه، درمان آن است.

برخي گمان مي كنند اگر احساس مي كني نماز در مسجد و جلوي ديگران، با نماز در تنهايي فرق دارد و بهتر مي خواني، پس نخوان و به خلوت برو و آن جا بخوان! غافل از آن كه هم انجام و هم ترك اين عمل، «براي مردم» و ريا شد. درمان درست آن است كه به فرموده ي بزرگان، «ريا كنيد، اما نه براي مردم، بلكه براي خدا». [1] يعني در همان مسجد و در حضور ديگران نيز، نيت را خالصانه كند و خدا را ببيند، نه اين كه از مردم فرار كند و بعد خدا را ببيند!

برخي ديگر براي مقابله با ريا، خودشكني مي كنند و شخصيت خود را در مقابل مردم مي شكنند. برخي از صوفيان به اين عمل دامن زده و اصلاً معتقدند «براي رسيدن به مقامات بالا، بايد از خود بگذري و در مقابل ديگران خود را تخريب كني تا از غرور در امان باشي»! اين كلام به ظاهر زيباست، اما از معنا خالي و بر خلاف رهنمودهاي اهل بيت عليهم السلام است. اين



[ صفحه 95]



روش «ملامتيه» است كه در خلوت عبادت مي كنند و در بين مردم تظاهر به گناه دارند؛ مانند آن شخص كه به خلوت عابد بود و در ظاهر شيشه اي شراب به دست مي گرفت تا كسي گمان نكند او آدم خوبي است! اين نيز نوعي ريا و تظاهر است و عمل به خاطر ديگران صورت مي گيرد نه به خاطر خدا.

اسلام براي مؤمن، شخصيت، احترام و كرامت قائل است و فرد با همه ي نواقص باطني، نبايد در ظاهر كوتاهي كند و بگويد «حال كه عباداتم ناقص است، پس ظاهرم ديگر مهم نيست. يا خوب خوب يا بد بد»! عملي كه مسلمان را به كافر شبيه كند و دين دار را به بي دين، حرام است. در روايتي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده است: «مؤمن حق ندارد خودش را خوار كند». [2] .

حرمت شكني در اسلام حرام است، ولو آن كه درباره ي خودش باشد. همان گونه كه مؤمن نبايد توسط افراد ديگر مورد هتك واقع شود، از ناحيه ي خود او نيز چنين كاري حرام است.

از جمله علت هايي كه فقها پوشيدن لباس هاي مخصوص غير مسلمان ها و «تشبه به كفار» را جايز نمي دانند، حرمت شكني مؤمن است. مواردي مانند كروات زدن را قبيح دانسته و ريش تراشي و پوشش غير متعارف (لباس شهرت) را حرام مي دانند. اگر در اخلاق، شب نشيني هاي بي مورد سرزنش شده است، يكي از علت هاي آن - غير از آن كه انسان را در معرض غيبت و بيهوده گويي قرار مي دهد - پرهيز از تشبه به قوم لوط است؛ چرا كه قرآن درباره ي آنان عبارت «سامراً تهجرون» [3] را ذكر كرده است؛ يعني شب نشين بدگو بودند و انسان خودساخته سعي مي كند از صفات دشمنان پرهيز نموده و به صفات الهي آراسته شود.



[ صفحه 96]



نكته ديگر آن است كه عده اي، اخلاص را با محبوبيت نزد مردم در تضاد و تقابل مي بينند و محبوبيت مردمي را منفي جلوه مي دهند. اين تصور نيز باطل و برخلاف آموزه هاي اسلام است. در زيارت امين الله آمده است كه «خدايا! مرا محبوب زمين و آسمانت قرار بده». [4] و خداوند از جمله آثار ايمان و عمل صالح را، جلب محبت مؤمنين مي داند:

ان الذين ءامنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان وداً؛ [5] كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، به زودي - خداي - رحمان براي آنان محبتي - در دل ها - قرار مي دهد.

اگر چنين محبتي در قلوب مؤمنين شايسته نمي بود، خداوند آن را به عنوان امتياز و ويژگي براي مؤمنين ذكر نمي فرمود.

زندگي و اعمال آدمي همواره و هميشه بايد به رضاي حق و به نيت الهي باشد. و اين امر ميسر نمي شود، مگر آن كه شخص در كارهاي خود، دو ويژگي را در نظر بگيرد: «حسن فعلي و حسن فاعلي»؛ يعني كار خوب با نيت خوب. چنان چه عملي ناصحيح باشد، هر چند نيت خوبي از آن اراده شود - مانند تظاهر به گناه به نيت سركوبي نفس اماره - بندگي نيست؛ هم چنين عملي كه پسنديده است، اما نيت آن غير الهي است - مانند نماز اول وقت به جماعت كه به خاطر ريا و خودنمايي صورت مي پذيرد - پذيرفته نيست؛ بلكه بايد ظاهر كار، مشروع و نيت آن نيز الهي باشد تا «بندگي» تحقق يابد. كمك به همسر و بازي با كودك با نيت الهي، به مراتب بهتر از نماز در صف اول جماعت به نيت رياست.

از همين رو شايد گزاف نباشد اگر بگوييم سبب عمده ي بيماري ها و مشكلات معنوي و حتي دنيايي ما، مربوط به نفسانيت و أنانيت است. در



[ صفحه 97]



نمازها، از «من» تا «او» فقط «نيت» فاصله است. به فرموده ي مرحوم آية الله انصاري همداني رحمه الله «بهترين نماز آن است كه تو در آن حضور نداشته باشي.» [6] و به فرموده ي بزرگ ديگري: «به قدر نيستي تو، هستي حق ظاهر مي شود.» [7] .


پاورقي

[1] آية الله العظمي بهجت (حفظه الله): «علاج اين است كه ريا بكند، ولي اگر در مقابل شاه و گداست، ريا براي شاه بكند»؛ به سوي محبوب، ص 70.

[2] «ليس للمؤمن أن يذل نفسه»؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 210.

[3] شب هنگام - در محافل خود - بدگويي مي كردند»؛ مؤمنون / 67.

[4] «اللهم فاجعل نفسي... محبوبة في أرضك و سمائك»؛ مفاتيح الجنان، بخشي از زيارت امين الله.

[5] مريم / 96.

[6] سوخته، ص 55.

[7] سيماي نماز در آثار استاد علامه حسن زاده آملي، ص 110.


بازگشت