تكبر و درمان آن


تكبر نيز صفت رذيله اي است كه بسياري از بداخلاقي ها از آن نشأت مي گيرد. تكبر يعني فقط خود را عزيز دانستن. از عواقب آن، محروميت از حق و حقيقت و نورانيت الهي است و خداوند مي فرمايد:

يطبع الله علي كل قلب متكبر جبار؛ [1] اين گونه، خدا بر دل هر متكبر زورگويي مهر مي نهد.

تكبر از صفات بارز شيطان است كه به سبب همان، كافر شد و از درگاه الهي رانده شد:

فسجدوا الا ابليس أبي و استكبر و كان من الكافرين؛ [2] پس به جز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد - همه - به سجده درافتادند.

از امام صادق عليه السلام سؤال شد: كمترين درجه ي الحاد و انحراف از حق چيست؟ فرمود: «كمترين درجه ي الحاد، تكبر است». [3] در واقع اول قدم و نقطه ي آغاز انحراف و كفر است؛ چرا كه تكبر حالتي است كه از خودبيني سرچشمه مي گيرد و فرد، خود را بالاتر و بزرگ تر از ديگران و لو يك نفر مي داند و آن را ظاهر مي كند و به رخ مي كشد كه اين عمل يا در برابر



[ صفحه 89]



خداست، يا در برابر پيامبر و امام و يا در برابر مردم.

راه درمان عملي اين صفت، «خدا ديدن» در مقابل «خود ديدن» است.

هم چنين تواضع و فروتني در برخورد با ديگران، آرام آرام اين صفت رذيله را ريشه كن مي كند. [4] در گفته ي عارفان «تا زماني كه انسان پندارد كه بدتر از او بين مخلوق يافت شود، متكبر محسوب مي شود». [5] .

روزي بشر بن منصور، نماز مي گزارد. كسي كنار او نشسته بود و نماز او را مي نگريست. از درازي سجده ها و حالت او در نماز تعجب مي كرد و در دل به او آفرين مي گفت. بشر نماز خود را پايان داد و همان دم رو به آن مرد كرد و گفت: «اي جوانمرد! تعجب مكن؛ كسي را مي شناسم كه چون به نماز مي ايستاد، فرشتگان صف در صف مي ايستادند و به او اقتدا مي كردند. اكنون در چنان حالي است كه دوزخيان نيز از او ننگ دارند.» مرد گفت: او كيست؟ گفت: «ابليس».

بزرگي مي گفت: «اگر همه شب بخوابيد و بامداد در دل بيم داشته باشيد، بهتر از آن است كه همه شب تا صبح عبادت كنيد و بامداد، گرفتار عجب و كبر باشيد. اول گناه كه پديد آمد، كبر بود كه از شيطان سر زد». [6] .

حتي نقل شده كه اگر خدا بنده اي را دوست داشته باشد، گاه از عبادتي مانند نماز شب محروم مي شود، تا كبر و غرور از عبادت و اخلاق، دينش را بر باد ندهد. [7] ناگفته پيداست كه چه بسا انسان گناهي مرتكب شود و به آن مغرور شود:

قل هل ننبئكم بالأخسرين أعمالاً الذين ضل سعيهم في الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنهم يحسنون صنعاً؛ [8] بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟» - آنان - كساني اند كه سعي شان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود



[ صفحه 90]



مي پندارند كه كار خوب انجام مي دهند.

درمان عملي ديگر، عبادت حقيقي و بندگي خداوند است تا خود را همواره نيازمند بداند و بداند كه خلق همه محتاج اويند و اوست كه هر كه را بخواهد عزيز مي كند. در روايتي از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: «خداوند بندگانش را با نمازها و زكات ها و تلاش در روزه داري حفظ كرده است تا اعضا و جوارحشان آرام، و ديدگانشان خاشع، و جان و روانشان فروتن، و دل هايشان متواضع باشد و كبر و خودپسندي از آنان رخت بربندد.» [9] و در ادامه، راه عملي را چنين نشان مي دهند: «در سجده، بهترين جاي صورت را به خاك ماليدن، فروتني مي آورد». در واقع مي توان گفت: كسي كه سجده كمتري داشته باشد، احتمال افتادن او در دام غرور و تكبر وجود دارد.

درمان عملي سوم، آن كه همه ي نعمت هايمان، مانند: جواني، قدرت، سلامتي، زيبايي، هنر و... را از خداوند بدانيم:

و ما بكم من نعمة فمن الله؛ [10] و هر نعمتي كه داريد از خداست.

بزرگان معتقدند بسياري از الهامات و توفيقات، ناگهاني و بدون مقدمه بوده است تا نفوسي كه استعداد دارند، نتوانند آن را به خود نسبت دهند و بگويند «من بودم». بسياري از حالات روحي و معنوي يا تشرفات به محضر حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كه در نماز يا زيارات حاصل مي شود، اين چنين است؛ تا بندگان به دام غرور نيفتند؛ تا بدانند هيچ اند و از خود چيزي ندارند. اگر بنده به فقر ذاتي خود پي برد، هيچ گاه در دام غرور نخواهد افتاد. خواهد فهميد كه «آيا صحيح است با نعمتي كه خداوند به من



[ صفحه 91]



داده است، بر ديگران تكبر كنم؟»

مرحوم علامه نراقي رحمه الله پس از ذكر اين نكته كه اخلاق بد مزرعه ي گناهان است، مي فرمايد: «اگر كسي باطنش را از اين صفات رذيله پاك نكند، عبادات ظاهري او تمام و كامل نيست.» [11] انسان متكبر همواره دل مي شكند، قطع رحم مي كند و از علم آموزي و... نيز سرباز مي زند. چنين فردي حامل مزرعه ي گناه است، چگونه نماز او مي تواند معراج شود؟!

بنابراين، بداخلاقي، مانع جدي در «نماز با حضور قلب» به شمار مي رود. در اهميت اخلاق نيك همين بس كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «بنده ي خدا به وسيله ي خوش اخلاقي به درجات عالي آخرت و بهترين مقامات مي رسد، در حالي كه ممكن است از نظر عبادت ضعيف باشد.» [12] آري، به فرموده ي امام صادق عليه السلام، «خوش اخلاقي، صاحبش را به درجه ي كسي كه دائماً در نماز و روزه باشد، مي رساند.» [13] .



[ صفحه 93]




پاورقي

[1] غافر / 35.

[2] بقره / 34.

[3] «سألت أبا عبدالله عن أدني الالحاد فقال ان الكبر ادناه»؛ الكافي، ج 2، ص 309.

[4] گناهان كبيره، ج 2، ص 146.

[5] با طلا بايد نوشت، ص 108.

[6] كيمياي سعادت، ج 2، ص 277؛ به نقل از: حكايت پارسايان، ص 135.

[7] آداب الطلاب، ص 145.

[8] كهف / 104.

[9] «ما حرس الله عباده المؤمنين بالصلوات و الزكوات و مجاهدة الصيام في الايام المفروضات تسكيناً لاطرافهم و تخشيعاً لابصارهم و تذليلاً لنفوسهم و تخفيظاً لقلوبهم و اذهاباً للخيلاء عنهم و لما في ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعاً»؛ نهج البلاغه، خطبه ي 192.

[10] نحل / 53.

[11] به نقل از نكته ها از گفته ها، ج 3، ص 190.

[12] «ان العبد ليبلغ بحسن خلقه عظيم درجات الاخرة و شرف المنازل و انه لضعيف العبادة»؛ محجة البيضاء، ج 5، ص 93.

[13] الاخلاق (فارسي)، ص 26.


بازگشت