غيبت


غيبت آن است كه در غياب مؤمني [1] ، چيزي در موردش بيان كنند كه اگر بشنود، موجب ناراحتي او شود. به فرموده امام صادق عليه السلام: «غيبت اين است كه درباره ي برادر - يا خواهر - مؤمنت عيبي را كه خدا براي او پوشانده است، بگويي.» [2] خواه او راضي باشد، يا نباشد؛ چون خداوند راضي نيست آبروي مؤمن در اجتماع بريزد. بنابراين رضايت خود فرد، حرمت عمل را از بين نمي برد. [3] .



[ صفحه 59]



اگر عيبي كه بيان مي شود، در آن شخص نباشد، تهمت زده شده، و آن شخص دو گناه مرتكب شده است. و اگر آن عيب واقعيت داشته باشد، غيبت است. با اين جمله كه «خودش مي داند يا جلوي خودش هم مي گويم»، غيبت حلال نمي شود؛ چرا كه آن فرد نيست كه از خودش دفاع كند. از همين رو گفته اند شنونده ي غيبت نيز در اين گناه شريك است. راهش اين است كه اگر مي تواند بايد نهي كند، وگرنه دفاع كند و اگر نتوانست، بايد از آن مجلس بيرون برود. اگر هيچ كدام ممكن نبود (كه بسيار كم پيش مي آيد مانند اين كه در زندان غيبتي صورت مي گيرد و شنيده مي شود)، بايد در دل از اين عمل بيزاري بجويد و ناراضي باشد و استغفار كند و اگر مشكلي (مانند كدورت و كينه و بدبيني) پيش نمي آورد، طلب حلاليت از فرد غيبت شده كند و اگر امكان نداشت، برايش دعا و طلب مغفرت كند و در عباداتش او را نيز شريك گرداند تا براي فرد، جنبه ي سازندگي داشته باشد.

گفته اند: بدون آن كه شيخ غلامرضا يزدي رحمه الله، مادرش را ناراحت كرده باشد، به دست و پاي مادرش افتاد تا از غيبتي كه كرده است استغفار كند. و سرانجام توانست استغفار را بر زبان مادرش جاري كند. [4] .

«دعا» و «طلب مغفرت» براي شخص غيبت شده، به عنوان «كفاره ي غيبت» نيز ذكر شده است؛ يعني علاوه بر حلاليت طلبيدن، به عهده ي او است كه اين كار را نيز انجام دهد. [5] .

غيبت داراي اقسامي است:

1. گفتاري (كه مشهورترين نوع غيبت است).

2. نوشتاري (عيب را بنويسد. در اين صورت به جاي شنونده، خواننده وجود دارد؛ در صورتي كه بداند چه مي خواند، در گناه شريك است).



[ صفحه 60]



3. كرداري (عيب مؤمن را با رفتار خود نشان دهد).

4. كنايي (مثل اين كه بي حيايي طرف را چنين بيان كند: «از بي حيايي به خدا پناه مي برم»).

5. اشاره اي (با دست يا چشم و ابرو عيب جويي كند و به ديگران بفهماند).


پاورقي

[1] مراد از مؤمن در اين جا كسي است كه به اصول دين (توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد؛ اخلاق الاهي، ج 4، ص 40.

[2] «ان من الغيبة أن تقول في أخيك ما ستره الله عليه»؛ الكافي، ج 2، ص 358.

[3] اخلاق الاهي، ج 4، ص 40 و 41.

[4] تنديس پارسايي، ص 205.

[5] «سئل النبي صلي الله عليه و آله و سلم: ما كفارة الاغتياب؟ قال: تستغفر الله لمن اغتبته كلما ذكرته»؛ از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پرسيده شد: كفاره ي غيبت چيست؟ فرمود: «اين كه هرگاه غيبت شده را به يادآوردي، برايش آمرزش بخواهي»؛ الكافي، ج 2، ص 357.


بازگشت