اعمال بعد از سجده ي شكر


30- وقتي سر از سجده برداشتي، آنچه را كه در روايت آمده بگو. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هماره وقتي مي خواست از جايي كه نماز خوانده بود برخيزد، دست راستش را بر



[ صفحه 330]



پيشاني مي كشيد و مي فرمود:

«لك الحمد، و لا اله الا أنت عالم الغيب و الشهادة، الرحمن الرحيم، اذهب عني الغم و الحزن و الفتن، ما ظهر منها و ما بطن.»

- حمد و ستايش تنها تو راست، و معبودي جز تو كه آگاه به نهان و آشكار، و رحمت گستر و مهربان هستي، وجود ندارد، غم و اندوه و فتنه ها و گرفتاريها و امتحانات آشكار و نهان را از من برطرف فرما.

و فرمود: «هيچ يك از امت من اين را نمي گويد، مگر آنكه خداوند هر چه مي خواهد به او عطا مي فرمايد.»

و نيز در حديث ديگري آمده است: «وقتي خواستي اين كلمات را بگويي، سه بار دست راست خويش را بر جاي سجده و صورتت بكش، در هر بار كلمات مذكور را بگو.»

31- اگر درد و بيماري داشته باشي، آنچه را كه از امام صادق عليه السلام روايت شده انجام بده، كه فرمود: «دعايي است كه در تعقيب هر نمازي كه مي خواهي از آن خارج گردي، خوانده مي شود. پس اگر درد و بيماري داشتي وقتي نمازت را تمام كردي، دستت را بر سجده گاهت بكش و اين دعا را بخوان، آنگاه هفت بار دستت را بر جاي درد بكش، و در آن حال بگو:

«يا من كبس الأرض علي المآء، و سد الهوآء بالسمآء، و اختار لنفسه أحسن الأسمآء، صل علي محمد و آل محمد، و افعل بي كذا و كذا، [و ارزقني كذا و كذا]، و عافني من كذا و كذا.»

- اي خدايي كه زمين را روي آب گسترانيده و آن را پوشاندي، و هوا را با آسمان بربسته و مسدود نمودي، و نيكوترين نامها را براي خويش برگزيدي، بر محمد و آل محمد درود فرست، و به من چنين و چنان كن، [و فلان چيز را روزي ام گردان]، و از فلان چيز عافيت بخش.

32- همچنين جد سعيدم ابوجعفر طوسي - رضوان الله عليه - فرمود: مستحب است كه نمازگزار در سجده ي شكر براي برادران مؤمن خود دعا نمايد، و نيز بگويد:

«أللهم، رب الفجر و الليالي العشر و الشفع و الوتر، و الليل اذا يسر، و رب كل شي ء، و اله كل



[ صفحه 331]



شي ء، و خالق كل شي ء، و مليك كل شي ء، صل علي محمد و آله، و افعل بي و بفلان ما أنت أهله، و لا تفعل بنا ما نحن أهله، فانك أهل التقوي و أهل المغفرة».

- خداوندا، اي پروردگار سپيده دم [روز دهم ذي الحجه] و شبهاي دهگانه ي [نخست ذي الحجه] و آن [روز] زوج و فرد [يعني روز ترويه هشتم ذي الحجه، و روز عرفه نهم ذي الحجه] و پروردگار آخر شب، و پروردگار هر چيز، و معبود تمام اشياء و آفريننده تمام موجودات، و فرمانرواي هر چيز، بر محمد و آل محمد درود فرست، و به من و به فلاني هر چه را كه خود زيبنده ي آن هستي بكن، و آنچه را كه ما سزاوار آنيم مكن، كه تو اهل تقوي و نگاهداري و زيبنده ي آمرزش مي باشي.

سپس سر از سجده بردار و بگو:

«أللهم، أعط محمداً و آل محمد السعادة في الرشد و ايمان اليسر و فضيلة في النعم و هنآئة في العلم، حتي تشرفهم علي كل شريف، ألحمدلله ولي كل نعمة، و صاحب كل حسنة، و منتهي كل رغبة، لم يخذلني عند شديدة، و لم يفضحني [سوء] بسريرة، [1] فلسيدي الحمد كثيراً.»

- خداوندا، نيكبختي در رشد و هدايت، و راحتي ايمان، برتري در نعمتها، و گوارايي بدون سختي و رنج در دانش را به محمد و آل محمد عطا فرما، تا اينكه آنان را بر بزرگي برتري دهي. ستايش خدا را، كه سرپرست هر نعمت، و صاحب هر نيكي، و منتهاي هر ميل و رغبت است، هم او كه در هر سختي و ناگواري مرا بي ياور نگذاشت، و به واسطه ي باطن و صفات بدم مرا رسوا نفرمود، پس ستايش فراوان براي سرورم.

سپس بگو:

«أللهم، لك الحمد كما خلقتني و لم أكن شيئاً مذكوراً. رب، أعني علي أهوال الدنيا و بوائق الدهر و نكبات الزمان و كربات الآخرة و مصيبات الليالي و الأيام، و اكفني شر ما يعمل الظالمون في الأرض. و في سفري فاصحبني، و في أهلي فاخلفني، و فيما رزقتني فبارك لي، و في نفسي لك فذللني، و في أعين الناس فعظمني، و اليك فحببني، و بذنوبي فلا تفضحني، و بعملي فلا تبتلني، و بسريرتي فلا تخزني، و من شر الجن و الانس فسلمني، و لمحاسن الأخلاق فوفقني، و من مساوي الأخلاق فجنبني.



[ صفحه 332]



الي من تكلني يا رب المستضعفين و أنت ربي؟ الي عدو ملكته أمري، أم الي بعيد فيتهجمني [يا: فيتجهمني]، فان لم تكن غضبت علي يا رب فلا أبالي، غير أن عافيتك أوسع لي و أحب الي. أعوذ بوجهك الكريم الذي أشرقت له السماوات و الأرض، و كشفت به الظلمة، و صلح عليه أمر الأولين و الآخرين، من أن يحل علي غضبك، أو ينزل بي سخطك، لك الحمد حتي ترضي و بعد الرضا، و لا حول و لا قوة الا بك.»

- خداوندا، سپاس تو را همان گونه كه مرا آفريدي در حالي كه هيچ چيز قابل ذكر نبودم. پروردگارا، مرا بر هول و هراسهاي دنيا و مصيبتهاي روزگار و گرفتاريهاي زمانه و ناراحتيهاي گلوگير آخرت و مصيبتهاي شبانه روز ياري فرما، و از شر آنچه كه ستمگران در زمين انجام مي دهند كفايت فرما، و در سفرم همراه من، و در خانواده ام جانشين من باش، و آنچه را به من روزي دادي پرخير گردان، و مرا در نزد خويش ذليل، و در چشم مردم بزرگ، و در نزد خود محبوب نما، و به واسطه ي گناهانم مفتضح، و به جهت كردارم گرفتار، و به واسطه ي صفات بدم رسوايم مفرما، و از شر جن و انس سلامتم بدار، و به اخلاق نيكو مؤفقم گردان، و از خلاق ناپسند دورم بدار.

اي پروردگار ناتوانان، مرا به چه كسي واگذار مي كني، در حالي كه تو پروردگار من هستي؟ آيا به دشمن [و شيطان] ي كه مالك امرم گردانيده اي، يا به شخص دوري كه بر من هجوم آورد [يا: با روي عبوس با من برخورد كند]؟! پس اي پروردگار من، اگر تو بر من خشم نگيري، باكي ندارم، جز اينكه عافيت تو براي من وسيعتر و دوست داشتني تر است. پناه مي برم به روي [و اسماء و صفات] بزرگوارت كه آسمانها و زمين بدان روشن گرديده، و تاريكي به واسطه ي آن برطرف شده، و امر اولين و آخرين بدان شايسته گشته، از اينكه مشمول غضبت گردم، يا خشمت بر من فرود آيد. ستايش مخصوص توست تا اينكه خشنود گردي، حتي بعد از خشنودي ات. و هيچ دگرگوني و نيرويي نيست جز به تو.


پاورقي

[1] ظاهراً عبارت به اين صورت بوده است: ب [سوء] سريرة.


بازگشت