دعاي حضرت فاطمه زهراء در تعقيب نماز ظهر


21- از تعقيبات مهم نمازهاي پنجگانه، دعاهايي است كه حضرت زهرا، فاطمه، سرور زنان عالمين عليهاالسلام مي خواند. از آن جمله دعاي حضرتش در تعقيب نماز ظهر مي باشد كه به اين صورت است:

«سبحان ذي العز [الشامخ المنيف، سبحان ذي الجلال الباذخ العظيم]، سبحان ذي الملك الفاخر القديم، و الحمد لله الذي بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له، و الرغبة اليه، و الطاعة لأمره، و الحمد لله الذي يجعلني جاحدةً [يا: جاحداً] لشي ء من كتابه، و لا متحيرة [يا: متحيراً] في شي ء من أمره، و الحمدلله الذي هداني الي دينه، و لم يجعلني أعبد شيئاً غيره.

أللهم، اني أسألك قول التوابين و عملهم، و نجاة المجاهدين و ثوابهم، و تصديق المؤمنين و توكلهم، و الراحة عند الموت، و الأمن عند الحساب، و اجعل الموت خير غآئب أنتظره، و خير مطلع يطلع علي، و ارزقني عند حضور الموت و عند نزوله و في غمراته، و حين تنزل النفس من بين التراقي، و حين تبلغ الحلقوم، و في حال خروجي من الدنيا، و تلك الساعة التي لا أملك لنفسي فيها ضراً و لا نفعاً و لا شدةً و لا رخاءً، روحاً من رحمتك، و حظاً من رضوانك، و



[ صفحه 307]



بشري من كرامتك، قبل أن تتوفي نفسي، و تقبض روحي، و تسلط ملك الموت علي اخراج نفسي، ببشري منك يا رب، ليست من أحد غيرك، تثلج بها صدري، و تسر بها نفسي، و تقربها عيني، و يتهلل بها وجهي، و يسفر بها لؤني، و يطمئن بها قلبي، و يتباشر بها سائر جسدي، يغبطني [1] بها من حضرني من خلقك، و من سمع بي من عبادك، تهون علي بها سكرات الموت، و تفرج عني بها كربته، و تخفف عني بها شدته، و تكشف عني بها سقمه، و تذهب عني بها همه و حسرته، و تعصمني بها من أسفه و فتنته، و [تجيرني] بها من شره و شر ما يحضر أهله، و ترزقني بها خيره و خير ما يحضر عنده، و خير ما هو كآئن بعده.

ثم اذا توفيت نفسي، و قبضت روحي، فاجعل روحي في الأرواح الرابحة، و اجعل نفسي في الأنفس الصالحة، و اجعل جسدي في الأجساد المطهرة. و اجعل عملي في الأعمال المتقبلة، ثم ارزقني في خطتي من الأرض حظتي [يا: حصتي]، و موضع جثتي [يا: جنبي] حيث يرفت [2] لحمي، و يدفن عظمي و أترك وحيداً لا حيلة لي، قد لفظتني البلاد، و تخلي [يا: يجلي] مني العباد، و افتقرت الي رحمتك، و احتجت الي صالح عملي، و ألقي ما مهدت لنفسي، و قدمت لآخرتي، و عملت في أيام حياتي، فوزاً من رحمتك، و ضيآءً من نورك، و تثبيتاً من كرامتك بالقول الثابت في الحياة الدنيا و في الآخرة انك تضل الظالمين، و تفعل ما تشآء.

ثم بارك لي في البعث و الحساب اذا انشقت الأرض عني، و تخلي العباد مني، و غشيتني الصيحة، و أفزعتني النفخة، و نشرتني بعد الموت، و بعثتني للحساب، فابعث معي يا رب، نوراً من رحمتك، يسعي بين يدي و عن يميني، تؤمني به، و تربط به علي قلبي، و تظهر به عذري، و تبيض به وجهي، و تصدق به [3] حديثي، و تفلج به حجتي، و تبلغني به [4] العروة القصوي [يا: الوثقي] من رحمتك، و تحلني الدرجة العليا من جنتك، و ترزقني به مرافقة محمد النبي عبدك و رسولك صلي الله عليه و آله في أعلي الجنة درجةً، و أبلغها فضيلةً، و أبرها عطيةً، و أوفقها نفسةً، مع الذين أنعمت عليهم من النبيين و الصديقين و الشهدآء و الصالحين، و حسن أولئك رفيقاً.

أللهم، صل علي محمد خاتم النبيين و علي جميع الأنبيآء و المرسلين، و علي الملآئكة



[ صفحه 308]



أجمعين، و علي آله الطيبين الطاهرين، و علي أئمة الهدي أجمعين، آمين، رب العالمين. أللهم، صل علي محمد كما هديتنا به، و صل علي محمد كما رحمتنا به، و صل علي محمد كما عززتنا به، و صل علي محمد كما فضلتنا به، و صل علي محمد كما شرفتنا به، و صل علي محمد كما بصرتنا به، و صل علي محمد كما أنقذتنا به من شفا حفرة من النار. أللهم، بيض وجهه، و أعل كعبه، و أفلج حجته، و أتم نوره، و ثقل ميزانه، و عظم برهانه، و افسح له حتي يرضي، و بلغه الدرجة و الوسيلة من الجنة، و ابعثه المقام المحمود الذي وعدته، و اجعله أفضل النبيين و المرسلين عندك منزلة و وسيلة، و اقصص بنا أثره، و اسقنا بكأسه، و أوردنا حوضه، و احشرنا في زمرته، و توفنا علي ملته، و اسلك بنا سبيله [يا: سبله]، و استعملنا بسنته، غير خزايا و لا نادمين، و لا شاكين و لا مبدلين [يا: مذلين].

يا من بابه مفتوح لداعيه، و حجابه مرفوع لراجيه، يا ساتر الأمر القبيح و مداوي القلب الجريح، لا تفضحني في مشهد القيامة بموبقات الآثام، و لا تعرض بوجهك الكريم عني من بين الأنام، يا غاية المضطر الفقير، و يا جابر العظم الكسير، هب لي موبقات الجرآئر، و اعف عن فاضحات السرآئر، و اغسل قلبي من وزر الخطايا، و ارزقني حسن الاستعداد لنزول المنايا، يا أكرم الأكرمين و منتهي أمنية السآئلين، أنت مولاي، فتحت لي باب الدعآء و الانابة، فلا تغلق عني باب القبول و الاجابة، و نجني برحمتك من النار، و بوئني غرفات الجنان، و اجعلني مستمسكاً بالعروة الوثقي، و اختم لي بالسعادة، و أحيني بالسلامة، يا ذا الفضل و الكمال و العزة و الجلال، لا تشمت بي عدواً و لا حاسداً، و لا تسلط علي سلطاناً عنيداً، و لا شيطاناً مريداً، برحمتك يا أرحم الراحمين، و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم، و صلي الله علي محمد و آله و سلم تسليماً.»

- پاك و منزه است خداوند صاحب عزت [والا و بلند، منزه است خداوند صاحب جلال و عظمت بلند و بزرگ،] منزه است خداوند صاحب فرمانروايي بالنده و گرانمايه و ديرينه، سپاس خدايي را كه منحصراً به وسيله ي نعمت او، به شناخت او، و عمل براي او و تمايل به سوي او و اطاعت از دستورش نايل گشتم، ستايش خداوندي را كه مرا منكر چيزي از كتابش نگردانيد، و در هيچ امري سرگشته نفرمود، سپاس خداوندي را كه مرا به دين خود رهنمون گشت، و به گونه اي قرار نداد كه چيزي غير او را بپرستم.

خداوندا، از تو گفتار و عمل توبه كنندگان، و نجات و پاداش جهادگران، و تصديق و



[ صفحه 309]



توكل مؤمنان، و آسودگي در هنگام مرگ، و ايمني هنگام حساب و بازپرسي را خواستارم، مرگ را در نزد من بهترين چيز غايبي كه انتظارش را مي كشم، و بهترين چيزي كه بر من مشرف مي گردد قرار ده، و در هنگام حضور مرگ و فرود آمدن آن، و در سختيها و ناگواريهاي آن، و هنگامي كه نفس از ميان دو استخوان كنار گلويم فرو مي آيد، و هنگامي كه نفسم به گلو مي رسد، و در حال بيرون رفتنم از دنيا، و در آن لحظه اي كه بر هيچ ضرر و سود و يا سختي و آسايش قادر نيستم، نسيمي از رحمتت، و بهره اي از خشنودي ات، و مژده اي از كرامتت را - پيش از آنكه جانم را كاملاً بگيري، و روحم را قبض فرمايي، و فرشته مرگ را بر بيرون آوردن جانم چيره گرداني - همراه با بشارتي از جانب خويش اي پروردگار من، روزي ام گردان، به گونه اي كه آن مژده از جانب هيچ كس جز تو نباشد، و دلم را بدان خنك، و جانم را شادمان، و چشمم را روشن گرداني، و چهره ام برافروخته، و رنگم روشن، و قلبم آرام و آسوده، و ساير [و يا همه] اعضاي بدنم خوشحال گردد [و يا: آنها به يكديگر بشارت دهند]، به گونه اي كه هر كس از آفريدگانت كه مرا مي بيند و هر كدام از بندگان كه مي شنود، به من رشك برد، و نيز بي هوشيهاي مرگ را به واسطه ي آن بر من آسان، و ناراحتي سخت و گلوگير هنگام مرگ را از من برطرف گردانده، و سختي آن را تخفيف داده، و بيماري و درد، و غم و اندوه و حسرت آن را از بين برده، و از افسوس خوردن و امتحان و گرفتاري مرگ نگاه داشته، و به واسطه ي آن از شر مرگ و شر آنچه بر مردگان پيش مي آيد، [در پناه خويش درآورده،] و خير مرگ و خير آنچه را كه در هنگام مرگ و بعد از آن پيش مي آيد روزي ام گرداني.

سپس وقتي كه نفسم را كاملاً ستانده و جانم را گرفتي، روحم را در ميان ارواح برخوردار، و جانم را در ميان جانهاي شايسته، و جسمم را در ميان پيكرهاي پاكيزه، و عملم را در ميان اعمال پذيرفته قرار ده، سپس در محدوده ي مشخص و سهم من از زمين، و جايگاه جسدم [يا: پهلويم] - همآنجا كه گوشتم خورد و كوبيده، و استخوانم به خاك سپرده شده، و تنها و در حالي كه هيچ راه چاره اي ندارم رها مي شوم، و شهرها و آباديها مرا بيرون رانده، و بندگان از من كناره گرفته، و به رحمتت نيازمندم، و محتاج عمل صالح خود مي باشم، و با آنچه كه براي خود آماده نموده و براي آخرت خويش فرستاده و در عمرم عمل نموده ام ملاقات مي كنم - رستگاري اي از رحمتت، و روشنايي اي از نورت،



[ صفحه 310]



و استواري اي از كرامتت را با گفتار و اعتقاد استوار در زندگاني دنيا و آخرت روزي ام فرما، به راستي كه تو ستمكاران را گمراه نموده و هر چه بخواهي انجام مي دهي.

سپس وقت برانگيختن و حساب كشي را بر من مبارك گردان، آن هنگام كه زمين براي من شكافته شده و بندگان از من كناره گرفته، و صداي آسماني مرا فراگرفته، و صداي دميدن در صور هراسناكم نموده، و بعد از مرگ محشورم مي فرمايي، و براي حساب كشي برمي انگيزاني. اي پروردگار من، پس نوري از رحمتت را همراه من برانگيز، به گونه اي كه در پيشاپيش و از سمت راستم پيش رفته و مرا به آن ايمني بخشيده، و قوت قلبم عنايت فرموده، و عذر و دليلم را آشكار و محكم، و روي و تمام وجودم را بدان سپيد گردانيده، و سخنم را تصديق فرموده، و حجتم را پيروز، و به دستاويز بلند [يا: استوار] از رحمتت نايل گردانيده، و در درجه ي والاي از بهشتت جاي داده، و رفاقت با حضرت محمد صلي الله عليه و آله پيامبر، بنده و رسولت را در بالاترين درجه ي بهشت، و برترين و پر عطاترين، و سازگارترين جاي بهشت از لحاظ گشايش و گستردگي، با كساني كه نعمت [ولايت] خويش را بر آنان ارزاني داشته اي، يعني پيامبران و صديقان و گواهان [اعمال] و شايستگان - و چه همراهان و رفيقان خوبي! - روزي ام گردان.

خداوندا، بر حضرت محمد خاتم پيامبران و بر تمام پيامبران و فرستادگان و بر همه ي فرشتگان و بر خاندان پاك و پاكيزه ي او، و بر همه ي ائمه ي هدي درود فرست. اجابت فرما، اي پروردگار عالميان. خدايا، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله ي او هدايت فرمودي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به واسطه ي او مورد رحمت خويش قرار دادي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به واسطه ي او سرافراز فرمودي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله ي او برتري دادي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله ي او شرافت دادي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله ي او بينا گردانيدي، بر حضرت محمد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيله ي او از پرتگاه گودال آتش جهنم رهايي بخشيدي. خداوندا، روي او را سپيد، و شرافت او را افزون و بلند، و حجتش را پيروز، و نورش را كامل، و ميزان و ترازوي عملش را سنگين، و برهان و دليلش را بزرگ گردان، و جاي او را به حدي گسترده بگردان تا خشنود گردد، و او را به دو مقام والاي



[ صفحه 311]



«درجه» و «وسيله» از بهشت نايل گردان، و به مقام ستوده اي كه وعده اش داده اي برانگيز، و او را برترين پيامبران و فرستادگان از لحاظ منزلت و وسيله قرار ده، و ما را پيرو آثار و راه و روش آن بزرگوار قرار ده، و به پيمانه ي او ما را سيراب، و در حوضش وارد، و در گروه آن بزرگوار محشور گردان، و بر آيينش بميران، و در راهش [يا راههايش] رهسپار گردان، و به سنت و سيره اش به كارمان گير، بدون اينكه رسوا و پشيمان و يا شك و ترديد داشته و يا آن را تغيير دهيم. [يا: خوار گرديم.]

اي كسي كه در رحمتش به روي دعا كنندگانش گشوده، و حجاب و پرده ي درگاهش براي اميدوارانش برداشته شده و باز است، اي پوشاننده ي امر زشت و درمان كننده ي قلب مجروح، مرا در محضر مردمان در روز قيامت با گناهان هلاك كننده،رسوا و مفتضح منما، و ميان مردمان روي [و اسماء و صفات] باكرامتت را از من برمگردان، اي منتهاي آرزوي شخص درمانده و بيچاره و نيازمند، و اي به هم آورنده ي استخوان شكسته، گناهان هلاك كننده ي مرا ببخش، و از امور دروني و نهاني رسوا كننده ام درگذر، و قلبم را از بار گناهان شستشو ده، و آمادگي نيكو براي فرود آمدن مرگ را روزي ام گردان، اي بزرگوارترين بزرگواران و منتهاي آرزوي در خواست كنندگان تويي مولاي من، در دعا و توبه و بازگشت به تمام وجود به سوي خود را براي من گشودي، پس در قبول و اجابتت را به روي من مبند، و به رحمت خويش از آتش جهنم نجات ده، و در طبقات بالاي بهشت جايم ده، و از چنگ زنندگان به دستاويز استوارت بگردان، و نهايت امر مرا به نيكبختي ختم فرما، و با تندرستي زنده ام بدار. اي صاحب فضل و كمال و عزت و جلال، هيچ دشمن و يا حسودي را درباره ي من شاد مگردان، و هيچ فرمانرواي خيره و سركش و يا شيطان گردنكش را بر من چيره مگردان، تو را به رحمتت سوگند اي مهربانترين مهربانان، و هيچ دگرگوني و نيرويي نيست جز به خداوند بلند مرتبه ي بزرگ، و درود و سلامتي بر محمد و آل او.


پاورقي

[1] در برخي از نسخه ها به جاي «يغبطني» لفظ «يعطيني» آمده كه ظاهراً اشتباه كاتب و ناسخ مي باشد.

[2] در برخي از نسخه ها به جاي اين كلمه، لفظ «يرفث» آمده كه ظاهراً نادرست است.

[3] در هر دو مورد در نسخه اي «بها» آمده است كه ظاهراً نادرست است.

[4] در هر دو مورد در نسخه اي «بها» آمده است كه ظاهراً نادرست مي باشد.


بازگشت