دعاي پيش از شروع نافله هاي ظهر


از جمله دعاهايي كه پيش از شروع نافله هاي ظهر خوانده مي شود، دعايي است كه جدم ابي جعفر طوسي در مصباح كبير [1] ذكر نموده. به اين صورت:

«أللهم، انك لست باله استحدثناك، و لا برب يبيد ذكرك، و لا كان معك شركآء يقضون معك، و لا كان قبلك من اله فنعبده و ندعك، و لا أعانك علي خلقنا أحد فنشرك فيك. أنت الله [الديان] [2] لا شريك لك، و أنت الدآئم لا يزول ملكك، أنت أول الأولين و آخر الآخرين و ديان يوم الدين، يفني كل شي ء و يبقي وجهك الكريم، لا اله الا أنت، لم تلد فتكون في العز مشاركاً، و لم تولد فتكون موروثاً هالكاً، و لم تدركك الأبصار فتقدرك شبحاً ماثلاً، و لم تعاورك زيادة و لا نقصان، و لا توصف بأين و لا ثم و لا مكان، بطنت في خفيات الأمور، و ظهرت في العقول بما نري من خلقك من علامات التدبير، أنت الذي سئلت الأنبيآء عنك فلم تصفك بحد و لا ببعض، بل دلت عليك من آياتك بما لا يستطيع المنكرون جحده، لأن من كانت السماوات و الأرضون و ما بينهما فطرته، فهو الصانع الذي بان الخلق فلا شي ء كمثله.

و أشهد أن السماوات و الأرضين و ما بينهما آيات دليلات عليك، تؤدي عنك الحجة و تشهد لك بالربوبية، موسمات ببرهان قدرتك و معالم تدبيرك، فأوصلت الي قلوب المؤمنين من معرفتك ما آنسها من وحشة الفكر و وسوسة الصدور، فهي علي اعترافها شاهدة بانك قبل القبل بلا قبل، و بعد البعد بلا بعد، انقطعت الغايات دونك.

فسبحانك لا شريك لك، سبحانك فلا وزير لك، سبحانك لا عدل لك، سبحانك لا ضد لك، سبحانك لاند لك، سبحانك لا تأخذك سنة و لا نوم، سبحانك لا تغيرك الأزمان، سبحانك لا تنتقل بك الأحوال، سبحانك لا يعييك شي ء، سبحانك اني كنت من الظالمين، الا تغفرلي و ترحمني أكن من الخاسرين.



[ صفحه 236]



أللهم، صل علي محمد عبدك و رسولك و نبيك و صفيك و حبيبك و خاصتك و أمينك علي وحيك، و خازنك علي علمك، ألهادي باذنك، ألصادع بأمرك عن وحيك، القآئم بحجتك في عبادك، ألداعي اليك، ألموالي أوليآءك معك، و المعادي أعدآءك دونك، ألسالك جدد الرشاد اليك، ألقاصد منهج الحق نحوك.

أللهم، صل عليه و آله أفضل و أكرم و أشرف و أعظم و أطيب و أتم و أعم و أزكي و أنمي و أوفي و أكثر ما صليت علي نبي من أنبيآءك و ملآئكتك و رسلك و عبادك الصالحين، انك حميد مجيد.

أللهم اجعل صلاتي بهم مقبولة، و ذنوبي بهم مغفورة، و سعيي بهم مشكوراً، و دعآءي بهم مستجابا، و رزقي بهم مبسوطا، و انظر الي في هذه الساعة بوجهك الكريم نظرة أستكمل بها الكرامة عندك، ثم لا تصرفه عني أبداً، برحمتك يا أرحم الراحمين.»

- خداوندا، براستي كه تو معبودي نيستي كه ما تو را آفريده انگاشته باشيم، و پروردگاري نيستي كه يادت فناپذير باشد، و شريكي نداري كه همراه با تو حكم براند، و معبودي پيش از تو نبوده كه ما او را بپرستيم و تو را رها كنيم، و احدي در آفريدن ما، ياور تو نبوده كه ما او را شريك تو قرار دهيم، تويي [خداوند بسيار پاداش دهنده] كه شريكي براي تو نيست، و تويي پايدار و جاوداني كه هرگز سلطنت زوال نمي پذيرد، تويي اول اولين و آخر آخرين و بسيار پاداش دهنده ي روز جزا، هر چيز نابود مي شود و وجه [و اسماء و صفات] با كرامت تو باقي مي ماند، معبودي جز تو نيست، نه زاده اي تا كسي در عزت و سرافرازي شريك تو باشد، و نه زاده شده اي تا كسي از تو ارث ببرد و نابود گردي، و ديده ها تو را درك نمي كنند تا تو را به صورت شبح ايستاده [يا: آشكار] فرض كنند، و افزوني و كاستي بر تو عارض نمي شود، و به «كجايي و آنجايي» و داشتن مكان توصيف نمي شوي. در امور مخفي نهان گشته، و در عقلها - به واسطه ي نشانه هاي تدبير و كارداني كه در آفريده هايت مي بينيم - آشكاري، تويي خداوندي كه از پيامبران پيرامون تو پرسيدند و ايشان تو را به داشتن حد و مرز و داشتن اجزاء توصيف ننمودند، بلكه نشانه ها و آياتت به گونه اي بر تو راهنمايند كه منكران نمي توانند آن را انكار نمايند؛ زيرا كسي كه آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست آفريده ي او باشد، تنها او صانعي است كه با مخلوقات فرق دارد و لذا چيزي همانند او نيست.



[ صفحه 237]



و گواهي مي دهم كه آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست نشانه هايي هستند كه بر تو راهنمايند، حجت و دليل را از جانب تو ادا نموده و به ربوبيت تو گواهي مي دهند، و داغ و نشانه ي برهان قدرت و نشانه هاي تدبير و كارداني ات را با خود دارند، و لذا به گونه اي معرفت و شناختت را به دلهاي مؤمنان رسانيده اند كه آنان را از تنهايي و وحشت انديشه و وسوسه ي دلها رهانيده و مونس آنان گرديده اند، بنابراين، آنها [يعني آسمانها و زمينها و آنچه در بين آنهاست] با اعتراف خويش شهادت مي دهند كه تو پيش از «پيش» بوده اي بدون اينكه «پيشي» براي تو فرض شود و بعد از «بعد» خواهي بود بي آنكه «بعد بودن» براي تو فرض شود، تمام غايتها در نزد تو به پايان و فرجام گراييده است.

پس پاك و منزهي تو كه شريكي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه وزيري براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه همتايي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه ضدي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه مشابهي براي تو نيست، پاك و منزهي تو كه هيچگاه چرت و خواب تو را نمي گيرد، پاك و منزهي تو كه زمانها تو را تغيير نمي دهند، پاك و منزهي تو كه حالات تو را دگرگون نمي سازند، پاك و منزهي تو كه هيچ چيز نمي تواند تو را ناتوان سازد، پاك و منزهي تو، به راستي كه من از ستمكاران بودم، اگر مرا نيامرزي و رحم نيآري، از زيانكاران خواهم بود.

خداوندا، بر حضرت محمد درود فرست، هم او كه بنده و فرستاده و پيامبر و برگزيده و دوست و ويژه ي درگاه و امين وحي، و گنجينه دار دانش تو بود، و به اذن تو مردم را به سوي تو رهنمود گرديد، و به دستور تو وحيت را كاملاً آشكار، و حجتت را در ميان بندگانت برپا نمود، و به سوي تو فراخواند، و همراه با تو دوستانت را دوست، و دشمنانت را دشمن گرفت، و راههاي شوسه ي رشد و هدايت به سوي تو را پيمود، و راه روشن و حق را به سوي تو طي نمود.

خداوندا، برترين و گرامي ترين و باشرافت ترين و بزرگ ترين و خوشترين و كاملترين و شاملترين و پاكيزه ترين و بالنده ترين و كاملترين، و بيشترين درودهايي را كه بر پيامبري از پيامبران و فرشتگان و فرستادگان و بندگان شايسته ات فرستاده اي، بر او بفرست، براستي كه تو ستوده و بلند پايه اي.

خداوندا، نماز مرا به واسطه ي آنان بپذير، و گناهانم را بيامرز، و سعي و كوششم را



[ صفحه 238]



مورد سپاس، و دعايم را مستجاب گردان، و روزي ام را وسعت ده. و در اين لحظه و ساعت با روي [و اسماء و صفات] با كرامتت نظر رحمتي به من افكن، نگريستني كه به واسطه ي آن در نزد تو به كمال كرامت نايل گردم، سپس نظرت را هيچگاه از من برنگردان. به رحمتت، اي مهربانترين مهربانها.

و بعد از خواندن اين دعا، نافله ي ظهر را شروع كن.


پاورقي

[1] مصباح المتهجد، ص 33.

[2] داخل [] از مصباح المتهجد افزوده شده است.


بازگشت