سلام نماز


در حديثي عبدالله بن فضل هاشمي مي گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ي معناي سلام نماز پرسيدم، فرمود: «سلام دادن نشانه ي امنيت و آسودگي و حلال كردن اموري است كه به جا آوردن آن در نماز حرام است.» وي مي گويد: عرض كردم: فدايت شوم، چگونه؟ فرمود: «در گذشته وقتي شخصي بر مردم وارد مي شد و بر آنان سلام مي كرد، همه از گزند او ايمن مي شدند، و وقتي آنان جواب سلام وي را مي گفتند، وي از شر آنان آسوده مي گشت؛ و اگر شخص وارد سلام نمي گفت، از شر او در امان نبودند، و اگر آنان جواب سلام وي را نمي دادند، وي از شر آنان ايمن نبود، و اين عادت و روش عرب بود. لذا سلام دادن در نماز نيز به عنوان نشانه ي خروج و بيرون آمدن از نماز، و حليت سخن گفتن، و ايمني از وقوع اموري كه نماز را باطل مي كند، قرار داده شده، و «سلام» نامي از نامهاي خداوند - عزوجل - است، و درودي از ناحيه نمازگزار بر فرشتگاني است كه بر او گمارده شده اند.»

چه بسا گفته شده كه «مخاطب سلام نماز، همه فرشتگان هستند.» ولي يكي از مرجحات روايت گذشته كه مخاطب سلام را خصوص فرشتگان گمارده شده بر انسان معرفي مي كند، آن است كه در روايت ديگر آمده است: «دو فرشته اي كه بر نمازگزار گمارده شده اند، عمل او را تحويل گرفته و نوشته و به پروردگار عرضه



[ صفحه 220]



مي كنند، و آن دو مانند دو نفري كه بر شخص مشرف باشند، در نزد او حاضر هستند»، بنابراين چون تنها آن دو در نزد نمازگزار حضور دارند، نزديكتر به صواب آن است كه سلام مختص به آن دو باشد.

حال كه معناي سلام را دانستي، متذكر باش كه تو عملي را براي خداوند - جل جلاله العظيم - انجام داده اي و مي خواهي آن را به او سپرده و بر حضرتش عرضه كني، پس اگر در بخشي از آن غفلت ورزيده، يا قلبت به غير او مشغول گرديده، يا از خدا روي برگردانده اي، توبه نما، توبه اي همراه با اخلاص و انابه [1] ؛ يا حداقل با حالتي بسان جنايتكاران و اهل خيانت عمل خود را به حضرتش تسليم نما.

در كتاب جدم ورام - كه خداوند جل جلاله روحش را پاك و قبرش را منور گرداند - حديثي به اين معني ديدم كه: بنده اي از بندگان خداترس و مراقب خداوند - جل جلاله - گفت: «نماز سي سال را قضا كردم، در حالي كه حتي يك نماز واجب از آن را ترك ننموده بودم، بلكه همه آنها را در صف اول نماز جماعت به جا مي آوردم، ليكن به خاطر مصيبتي كه از آن غفلت داشتم، توجه پيدا كرده و آنها را قضا نمودم. از او پرسيده شد: آن مصيبت چه بود؟ گفت آنها را در صف اول با امام جماعت به جا مي آوردم، روزي آمدم و در صف اول، جا پيدا نكردم و در صف آخر نماز گزاردم، ولي ديدم كه خجالت مي كشم و شرم دارم كه مردم مرا در آنجا ببينند، از اينجا پي بردم كه آن پيشي گرفتن و نماز خواندن در صف اول، يقيناً براي خداوند - جل جلاله - نبوده، و مقصودم تنها ممتاز شدن در نزد حاضران بوده است.»


پاورقي

[1] «انابه»: عبارت است از توبه اي خاص و رجوع با تمام وجود به خداوند جل جلاله.


بازگشت