شهادت به رسالت حضرت محمد بن عبدالله رسول و نيابتش از خداوند صاحب عظمت و جلالت


آنچه در رابطه با اين شهادت مهم است، آن است كه در شهادت دادن به رسالت رسول خدا صلي الله عليه و آله صادق باشي، و معناي اين سخن آن است كه كردارت، گفتارت را در پيروي از پيامبري اش تصديق كند، زيرا خداوند - جل جلاله - در قرآن مبين گروهي را كه دلشان با گفتارشان سازگار نبوده، و به رسالت او شهادت داده اند، دروغگو ناميده است. [1] .

همچنين نيك مي داني كه اگر پيكي از سوي پادشاهي به سوي تو بيايد و در پاداش گفتن كلمه اي هزار دينار به تو ببخشد، و در جزاي گفتن كلمه اي تو را با آتش شكنجه كند، و چنانچه بخواهي كلمه نخست را نگويي و هزار دينار را بگيري، و كلمه ي دوم را ترك گفته و داخل شدن در آتش را چيز كوچك و سبك بشماري، سپس به پيك بگويي: «گواهي مي دهم كه تو پيك پادشاهي هستي كه من از دينارهاي او بي نياز نيستم، و قدرت و نيرويي بر آتشي كه مرا به آن تهديد مي كند ندارم»، بي گمان آن پيك و ديگر عاقلان به تو مي گويند: كردار تو با ظاهر و گفتارت درست درنمي آيد، اگر تو در دل او را تصديق نموده بودي، كلمه نخست را مي گفتي و هزار دينار را مي گرفتي، و كلمه دوم را ترك مي گفتي و از آتش درامان مي ماندي، زيرا ما عاقلان مي بينيم كه تو در تمام حركات و سكناتت در دار فنا چنين هستي كه وقتي به سود چيزي اطمينان پيدا مي كني، به سوي آن مي شتابي، و هرگاه راستگو بودن



[ صفحه 218]



كسي كه خبر از مضر بودن چيزي مي دهد باور داري، از آنچه تو را آسيب مي رساند مي گريزي.

اينك مي گويم: زماني به كسي كه ادعا مي كرد پيامبري حضرت محمد صلي الله عليه و آله را تصديق نموده (به اين مضمون) به او گفتم: اگر شخص يهودي اي به تو خبر دهد كه در يك راهي، چيزي است كه تو را آزار مي رساند، و در راه ديگر چيزي است كه به سود توست، آيا راهي را كه از ضرر رساندن آن بيم داري ترك نمي كني، و راهي را كه به سودش اميد داري نمي پيمايي؟ گفت: بله، به او گفتم: حال اگر حضرت محمد صلي الله عليه و آله به تو بفرمايد: «من تو را از راه آتش جهنم برحذر داشته و راه خانه ي آسايش و بهشت را به تو نشان مي دهم.» اگر آن بزرگوار را تصديق نموده بودي، حداقل باخبر آن حضرت همانند خبر يهودي عمل مي كردي؟! پس آيا جز اين است كه كافر ذمي و يهودي را بيشتر از پيامر اكرم صلي الله عليه و آله تصديق مي نمايي، و اين شاهد بر آن است كه رسالت و فرمايش او را تصديق ننموده اي؟!

همچنين از اموري كه شايسته است هنگام گواهي دادن به رسالت او - صلوات الله عليه - بدان اعتقاد داشته باشي، آن است كه معتقد باشي خداوند - جل جلاله - و آن بزرگوار منت و حق بزرگي در هدايت تو به مقام سعادتمندي و بزرگواري دارند، و بذل جان و مال و عيالت در پيشگاه او براي بدست آوردن سعادت جاوداني نيز از جمله بخششها و عطايا و نعمتهاي او بر توست كه تا زمان پايداري خداوند مالك روز جزا ادامه دارد. خداوند - جل جلاله - مي فرمايد:

(يمنون عليك أن أسلموا، قل: لا تمنوا علي اسلامكم، بل الله يمن عليكم أن هديكم للايمان ان كنتم صادقين.) [2] .

- بر تو منت مي گذارند كه اسلام آورده اند، بگو: بر من به خاطر اسلام آوردنتان منت نگذاريد، بلكه اين خداست كه بر شما منت نهاد و شما را به ايمان هدايت فرمود، اگر راست مي گوييد.



[ صفحه 219]




پاورقي

[1] ظاهراً اشاره است به آيه نخست از سوره ي منافقون (63) كه مي فرمايد: (اذا جآءك المنافقون قالوا: نشهد انك لرسول الله، و الله يعلم انك لرسوله، و الله يشهد ان المنافقين لكاذبون.) (هرگاه منافقون نزد تو آمده و گفتند كه ما به راستي گواهي مي دهيم كه تو حقيقتاً فرستاده ي خدا هستي، [آن را قبول منما،] كه خداوند به راستي مي داند كه تو فرستاده ي خدا هستي، و خداوند گواهي مي دهد كه به راستي منافقان دروغگويند.).

[2] حجرات (49): 17.


بازگشت